افزودن نظر جدید

سلام آنا. همه مطالب بالا از کتب عرفان حلقه و شخص محمدعلی طاهری است . عرفان حلقه به صورت گام‏ به‏ گام و طی چند مرحله، از توحيد قرآنی فاصله گرفته، درنهايت به انسان‏‌خدايی متمايل شده است. چنانکه طاهری در قدم اول، با بهانه اينکه خداوند قابل‏ تعريف و شناسايی نيست، به انکار معرفت و شناخت خداوند پرداخته، ادعا مي‏کند که انسان‌ها نمي‏توانند عاشق خدا (يی که نمي‏توانند بشناسند) گردند.[1] گاهي طاهري خدا را مطرب مي‏خواند[2] و گاهي هدف از سير و سلوک را به غير کسب رضايت خدا معرفي کرده و تأکيدش بر شعور‏مندي موجودات به جاي خداگرايي است. طاهري در توهمات خود و بر اساس تفکر اومانيستي‏ اش، در مقاله آزمایش آخر به انسان مقام خدايي داده[3] و انسان را محور و معيار همه چيز قرار مي‏دهد و خدا را فراموش مي‏کند، در حالي که در تفکر الهي، ما معتقديم که «هرگاه انسان خدا را فراموش نمايد، در واقع خود را فراموش کرده و خودفراموشي چيزي جز پوچي و بيهودگي به بار نمي‏آورد.»[4] پی‌نوشت: [1]. بي‌خدايي در عرفان حلقه، شريفي دوست، ص 31. [2]. فرهنگ اصطلاحات عرفان کيهاني، ج 1، ص 43 [3]. طاهري در مقاله آزمايش آخر مي‌نويسد: «در آخرين مرحله سؤالي هست که حالا که خدا شدي، با او هستي يا براي خودت مي‌خواهي خدايي کني؟ در آنجا ما خودمان رب هستيم. اگر بله را بگوييم، ديگر رب هستيم، ما رب الناس مي‏شويم!». [4] انسان‌شناسي، سيد حسين ابراهيميان، ص 98.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.