افزودن نظر جدید

با سلام خدمت خواننده محترم خدمت شما عرض کنم در این سایت بر اساس قوانین جدید، باید مقالات در قالب کوتاه نوشته ارائه شود و بیش از ده خط نمیتوان نوشت مگر آنکه سردبیر سایت در موارد استثنایی اجازه دهند. شما بنده را به جهل نسبت به تاریخ صدر اسلام متهم کردید ولی به جهت بحث بنده توجه نداشتید. بحث در مورد این بود که چرا امیرالمومنین در طی 25 سال سکوت و قعود کرد یعنی چرا امیرالمومنین قیام نکرده و حق خلافتش را از غاصبان خلافت باز نستانده. در ادامه عرایض گفتم که مردم با پشت کردن به امیرالمومنین علیه السلام به خلافت ایشان عینیت و فعلیت نبخشیدند و اقبال و پذیرش مردمی نسبت به خلافت امیرالمومنین در زمان خلفا وجود نداشت از این رو امیرالمومنین علیه السلام 25 سال خانه‌نشین شده و قیام نکرده است زیراکه حمایت و اقبالی نسبت به قیام ایشان وجود نداشت تا حق غصب شده به صاحب حق بازگردد. شما ابتدا در اول پست بنده، جهت سوال و شبهه را ببینید. سوال و شبهه در مورد سکوت و قعود 25 ساله حضرت بود نه فقط چند روز نخست پس از وفات پیامبر. شما در ذیل یک پست دیگر از مطالب بنده تقدیر و تحسین میکنید و در ذیل این پست با فرافکنی، بنده را متهم به جهل و نادانی نسبت به تاریخ میکنید. شما ابتدا مطالب رو خوب بخوانید و ببنید آیا عرایض بنده منافاتی با سخنان شما داشته؟! آیا شما سکوت حضرت را در طی 25 سال انکار میکنید؟! اگر انکار کنید پس در اینصورت سخن حضرت را در خطبه شقشیه انکار کردید چون حضرت فرمود 25 سال خار در چشم و استخوان در گلو داشتم. در طی 25 سال یک قیام مسلحانه در برابر خلفا از حضرت دیدید؟! شاید بگویید حضرت با چند تن از یارانش قرار گذاشت که صبح فردا با شمشیرهای آخته در مکانی مشخص حاضر شوند اما شاید بدانید صبح که به آن مکان آمد فقط سلمان را و تعدادی کمتر یک انگشت دست، حاضر شده بودند و لذا حضرت از قیام منصرف شدند و علت این انصراف و قعود را شما در چه میبینید؟ آیا جز این است که مردم و یاران حضرت، به قیام حضرت اقبال نشان ندادند؟! همین گریز و عدم پذیرش مردم از ولایت‌امری حضرت سبب شد که حضرت قعود کند توجه داشته باشید که حضرت میخواهد بر همین مردم حکومت کند و چاره‌ای جز این نیست که این مردم، حاکمیت حضرت را بپذیرند تا حضرت بتواند بر آنان حکومت کند. همین مردم باید با بیعتشان اعلام آمادگی برای پذیرش حاکمیت امام معصوم کنند. بعد از 25 سال، این بیعت و اقبال عمومی و مردمی اتفاق افتاد و مردم ولایت‌امری حضرت را پذیرفتند و حضرت به لحاظ سیاسی خلیفه مسلمین شد. شما بین خلافت الهی و خلافت سیاسی خلط نکنید. خلافت سیاسی زمانی فعلیت پیدا میکند که مردمی که قرار است بر آنها حکومت شود خلافت و حاکمیت حاکم و خلیفه را بپذیرند. همچنین بین مشروعیت الهی و مشروعیت سیاسی باید فرق گذاشت. مشروعیت سیاسی، مقبولیت مردمی حکومت حاکم است. به کتاب «پرسش‌ها و پاسخ‌ها آیه الله مصباح یزدی ج1، فصل اول، ص20 تا 30» مراجعه بفرمایید تا بحث مشروعیت الهی و سیاسی برای شما روشن شود لطفا شما تاریخ پس از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به خوبی مطالعه بفرمایید تا دیگران را متهم به جهل نکنید
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.