افزودن نظر جدید
براستی راست گفته اند که کسانی
براستی راست گفته اند که کسانی چون شما هم مایه ی ننگ اسلامید هم ایران.راهی که شما می روید به ترکستان است و پیامدی جز خواری و زبونی شما نداشته و ندارد.براستی یک ادم تا چه اندازه میتواند زبون و بدبخت باشد که درباره سرداران دلاورش اینگونه یاوه گویی کند.
**بر پایه یادداشتهای کالیستنس کهن نگار اسکندر،آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده در برابر لشکریان بی شمار اسکندر ایستادند(در اینجا دروغگویی شما روشن شد) و شمار بسیاری از یونانیان را کشته و خود نیز اِفتال ها(تلفات) بسیاری داد ولی یک چوپان بنام ((لی بانی)) دشمنیاری کرد و راه گذر از کوهستان را به اسکندر نشان داد که گرک ها آریو برزن را پروستیدند(محاصره کردند)ولی او توانست از پروست(محاصره) سپاه مقدونی بگریزد.
چون از پروست بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه اسکندر بدست آورد. ولی لشکر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، پَنام(مانع) او شدند. در این هنگام وی به چالش سختی افتاد، ولی آماده نشد گردن فرود آورد.
**به سخن کهن نگار اسکندر،۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از ترسا، نیروهای اسکندر در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک دامنه دربند پارس که دامنه کوهستانی و سختگذر است بازایستادند و در این دامنه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد. به گفته اسکندر بعد از آمدن به سرزمین ایذج خورشید را به هنگام سه شبانه روز بچشم ندیدم ازبهر انبوه درختان و فراوامی باران. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران که دربردارنده ۵۰۴۰تا ۵۰۰۰ نفر بود به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد. این هنگ چندین روز پنام(مانع) پیشروی ارتش دهها هزار تنی اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست داده بود. سرانجام این هنگ با پَروست(محاصره) کوهها و آفند به کسان آن از افراشتگی های بالاتر از پای درآمد و فرمانده آن آریوبرزن نیز کشته شد.
**هتا کالیستنس درباره سنجش نبرد دربند و نبرد گوگمل نوشته:
اگر چنین ایستادگیی در نبرد گوگمل (درکردستان کنونی عراق) در برابر ما انجام میگرفت، شکست مان بی گمان بود. در گوگمل با رفتن ناگهانی داریوش سوم از میدان، یکاهای ارتش ایران نیز که روبه پیروز شدن بر ما بودند در پی او دست به واپس نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم روبه اباختر خورآیی(شمال شرقی) ایران گریخته بود و آریو برزن در افراشتگی های نیمروز ایران و در پَه(مسیر) پرسپولیس به ایستادگی ادامه میداد.(بازخن:1-«سالروز آغاز پدافند مردانه فرمانده آریو برزن» (فارسی). وبسایت آریوبرزن.//2- Sh. Shahbazi، ARIOBARZANES، 406-409.)
**در نسک اتیلا نوشته ی لویزدول امده که در واپسین نبرد اسکندر که از دلاوری او خوشش امده بود به او پیشنهاد داده بودکه سر فرود بیاورد تا ناچار به کشتن او نشود ولی اریوبرزن گفته بود:(( شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این گاه پدافند کنم و من تا جان در بدن دارم از این جا پدافند خواهم کرد.))
اسکندر نیز در پاسخ او گفته بود:((شاه تو گریخته .تو نیز کوتاه بیا تا به پاس بی باکی ات تو را فرمانروای ایران کنم.)) ولی اریو برزن پاسخ داده بود:((پس اکنون که شاهنشاه رفته من نیز در این جا می مانم و آنچنان می جنگم تا بمیرم))واسکندر که پایداری او را دیده بود دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند.و انها آنچنان با تیر و نیزه اورا زدند که یک جا ی دُرواخ(سالم) در بدن او بجا نماند.
پس از مرگ او او را درهمان جا به خاک سپردند و روی گور او نوشتند "به یاد لئونیداس"لونیداس سردار اسکندربود که به همین شکل بدست خشایارشاه کشته شده بود.
هتا در این جنگ یوتاب (به چمار درخشنده و بی مانند) خواهر آریو برزن که فرماندهی بخشی از سپاه را بدست گرفته بود ،در کوه ها راه را بر سپاه اسکندر بست .یوتاب و برادرش آنچنان جنگیدند تا هر دو کشته شدند و نامی درخشان از خود بر جای گذاشتند .(بنمایه:گزيده اي از فرهنگ و تاريخ جهان/نوشته شده توسط فریدون زنگنه در گروه اسکندر مقدونی ، هخامنشیان)**** این خود پهلوانی ها،دلاوری ها، ازخود گذشتگی ها و جوانمردی ها او و خاندانش را می استواند(اثبات میکند).***** شوربختانه من نمیدانم چرا شما برای یافتن دیروک(تاریخ) ایران همش به شاهنامه می نگرید. شاهنامه به هیچ روی کهن نگاری نیست ونکه بازگو کننده افسانه های هندواروپاییست و تنها ازبرای دوران ساسانی میتوان به او بازبرد داد. هتادرآن نامی از پادشاهان مادی و ایلامی و .... نیست پس بگوییم آنها هم نبوده اند؟؟؟ نابخردی تا به کجا!!!!! این خود نشان می دهد که چه اندازه شما نافرهیخته هستید.
اینکا
1395/08/03 - 15:01
لینک ثابت