افزودن نظر جدید
نمیدونم واقعا این روایت از
نمیدونم واقعا این روایت از جانب پیامبر هست یا نه ولی زاویه ای از تاریخ رو روشن می کنه در خصوص تاریخ باستانی ایران . متاسفانه از تاریخ باستان ایران که با کیانیان پایان میپذیره و غربیها اون رو قبول ندارند و به صورت نقلی به مارسیده و به طور معجزه اسایی شواهد و مدارک غربی پسندی برای اثبات اون وجود نداره ( و هرچه کتاب بود در دانشگاه جندی شاپور چندین ماه سوزانده شد تا علوم قدیم به عصر جدید نرسه و خدا میدونه چه حکمتی در ان بوده؟؟؟) و شروع دوره هخامنشی یه گسستی ایجاد میشه و گفته می شه داراب که در شاهنامه اومده همون کوروش هست که بحث براگیزه و نام کوروش در مجمل التواریخ در حد یک زیر نویس اومده که فرمانروای قسمتی بوده قول خودش فرمانروای انشان بوده (و اونرو از نژاد اصیل پادشاهی نمیدونن در صورتیکه داریوش جانشین او ظاهرا از نژاد اصیل پادشاهیه) و نه امپراطور اصلی ایران که ظاهرا پس از بهمن و همای چهر ازاد یک گسستی در سلسله پادشاهی ایران بوجود می اد که تاریخ اینجا گم میشه معلوم نیست کوروش همون داراب نوه بهمن هست یا فاصله زمانی بیشتری در این بین بوده . در این زمان ساتراپهای ایران از جمله بین النهرین یا بابل حالت خودمختاری پیدا می کنن تا ظهور کوروش که دوباره امپراطوری رو به حالت قبل برمی گردونه.
جای بحث زیاده و امیدوارم روزی افرادی پیدا بشن و در باره تاریخ قبل از هخامنشی ، که مثل یک کوه یخی زیر ابه و فقط نوک اون که از دوره هخامنشی به بعد بیرون هست رو بتونن از زیر اب بیرون بکشن.
یکی از دلایلی که بخت النصر تا نوه اش نبونید که به دست کوروش برانداخته شد از استانهای ایران و کارگزار ایران بودن این است که به گفته البرت شاندور نویسنده کتاب کوروش کبیر ، شهر بابل با جمعیتی یک میلیون نفری با ثروتی سرشار و دارای یکی از عجایب هفتگانه تاریخ مقابل سپاه 30 هزار نفری یک کولی ( یعنی کوروش) تسلیم میشه و حتی نمیجنگند، محاصره می شن و بعد از مدتی شهر سقوط می کنه. البرت شاندور در اینجا تعجب می کنه و نمیتونه بفهمه که چرا یک اینطور شهر عظیمی که در آن روزگار مرکز تمدن جهان به شمار میرفته (از دید ایشون) چطور حتی نمیجنگه و به این راحتی بدست یکسری یاغی که از یه دشت بی اب و علفی به نام ایران ( بنا به اظهارات یشون) یک دفعه ظاهر شدن ساقط می شه و غیر از اون شهر سارد که از لحاظ ثروت افسانه ای بوده و به یونانیها پول میداده تابراشون بجنگن ، وقتی با خبر میشه که لشکر کوروش داره به سمتش میاد حتی زحمت درخواست کمک به یونان نمیده و در جا تسلیم میشه.
این شگفتیهای البرت شاندور یک جواب بیشتر نداره که طبق تاریخ کهن ما ایران بزرگترین امپراطوریه جهان و تاریخه ( که البته ربطی به الان ماها نداره، بودند و تموم شدند و رفتند!) که 1000 سال اون رو غربیهال قبول دارن از هخامنشی تا انتهای ساسانی و حدود 4000 سال قبل اونرو فبول ندارند و متاسفانه بعضی از اندیشمندان ما هم اونرو افسانه می دونن!!! دریک زمانی پس از گشتاسپ و اسفندیار و بهمن دچار افول میشه و این ایالتهای دوروبر احساس استقلال می کنن و با ظهور کوروش بدون هیچ جنگی سریعا تسلیم حکومت مرکزی میشن و علت اینکه کوروش هم هیچجا کشتار نمیکنه اینه که اینهارو ایالتهای ایران میدونه نه یک کشور خارجی.
این روایت چه از جانب پیامبر باشه و یا از یهودیها باشه از یک حقیقت تاریخی ناشی میشه و با نظریه فوق منطبقه.
در خصوص معبد سلیمان همونطور که در قران اومده اجنه برای سلیمان غواصی میکردن و جواهرات میاوردن بنابرین داشتن مقدار زیادی طلا و جواهر در معبد اورشلیم منطقی هست. و بخت النصر هم که از جانب حاکم ایرانی بین انهرین مامور به جنگ میشه ( که خود داستانی داره) تحت تاثیر این ثروتی که اونجا بوده به حاکم ایرانی اسرار می کنه که به اورشلیم حمله کنن.
نام کوروش در انجیل اومده و حضرت عیسی از او به نیکی یاد کرده و البته گفته اون پیامبر نبوده. تاجایی که خاطرم هست حدیثی هم از حضرت علی در مورد کوروش داریم.
به شخصه فکر می کنم ذوالقرنین قران بیشتر به اسکندر می خوره تا کوروش ، مخصوصا با در نظر گرفتن اونچه که تو شهنامه اموده و با قران تطبیق داره به اسکندر بیشتر میخوره .
در مورد خداپرست بودن کوروش هم باید گفت یکی از افتخارات این سرزمین اینه که همیشه خدا پرست بوده ، اگرچه پادشاهانش حتی جمشید بزرگ دچار انحرافات میشدن اما در مقایسه با حیوونهای خونخاری که در جاهای دیگه زمین حکومت می کردن از ترکها گرفته تا روم و مصر ، ایرانیها افتخار تمدن بشری بودن.
بار اول که کتیبه های تخت جمشید رو خوندم اولین چیزی که به ذهنم اومد قران بود.
به امید روزی که دژ سارویه که فک کنم قدیمیترین ساخته دست بشر ه که هنوز پابرجاست به جای اینکه روش پیست موتور سواری باشه ، مرکز جذب توریست بشه و مهمتر از اون بدونیم که اصلا اینطور چیزی وجود داره!!!!
نوید
1396/11/25 - 00:10
لینک ثابت