افزودن نظر جدید

حسن پیرنیا می نویسد:
تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه‌ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس، پادشاه لیدی، نابونید، پادشاه بابل نو و آماسیس دوم، پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند.
(ایران باستان، پیرنیا، ص ۸۴)///
اتحاد دشمنان کوروش با یکدیگر هم در تاریخ هرودوت و هم در کوروش نامه گزنفون بیان شده است و چنین مطلبی که در منابع اشتراک دارد، بسیار محتمل است.
بنگرید به:
(هرودوت، کتاب ۱، بند ۷۷ و ۱۵۳
کوروش نامه گزنفون، دفتر ۲، بخش ۱، بند ۵)///
در کوروش نامه گزنفون چنین دیدگاهی در جملات کوروش هم به چشم می خورد. گزنفون از زبان کوروش می نویسد:
نباید که در این جا بشکیبیم و چشم به راه دشمن باشیم تا آید و تازد به زادبوم مان و ویران کند این مرز را، نه، بر ماست که بر وی بتازیم، به بیش ترین شتاب، و جنگ را به زادبوم ایشان کشانیم.
(کوروش نامه گزنفون، دفتر ۳، بخش ۳، بند ۱۴)//تأکید اصلی گزنفون در کوروش نامه بر روی منش کوروش بوده است و بینش کوروش درباره اقدام پدافندی را به زیبایی ترسیم کرده است.
این اندیشه بعد از پیروز یافتن کوروش بر دشمنان هم به چشم می خورد:
ما این کشوران به بیداد نگشوده ایم، ما به ستم دست نیانداختیم بر دیگر کشوران و به زور نتاختیم بر آن ها، که بر ما تاختند دیگران و ما به پدافند خویش ایستادیم.
(کوروش نامه گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۷۸)///«به ستم دست نیانداختن بر دیگر کشوران»، در منشور کوروش و حتی رویداد نامه نبونید-کوروش هم به چشم می خورد. به نظر می رسد کوروش علاقه به شکست دشمنانش بدون خون ریزی و جنگ داشته است. همانطور که سربازان پادشاه ماد به کوروش پیوستند و سرزمین ماد به زیر فرمان کوروش در آمد.
پیش از این اشاره شد که پژوهش گران اتفاق نظر دارند که آستیاگ(پادشاه ماد) و کرزوس (پادشاه لیدی) در ابتدا قصد حمله به کوروش را داشتند؛ اما پس از شکست کرزوس کماکان خطر برای کوروش باقی ماند. طبیعی است که اتحاد دوباره قدرت های بزرگ منطقه یعنی بابل و مصر -که سابقه اتحاد علیه کوروش داشتند- می توانست خطر آفرین باشد اما این بار نا رضایتی های داخلی بابل باعث فتح این شهر شد.
چنین می نماید که اشخاصی در داخل بابل از کوروش خواستند که به این شهر حمله کند و شرایط نا بسامان آن ها را پایان دهد. این مورد را از گفته های مورخان می توان یافت همانطور که از شخصی به نام گوبریاس سخن به میان می آید که از کوروش می خواهد بابل را تسخیر کند. اما به هر حال منشور کوروش به روشنی نا بسامانی اوضاع در بابل را مشخص می کند آنجا که احتمالا از زبان یک بابلی گفته می شود:
[نبونید] بردن نذورات را (به پرستشگاه ها) برانداخت. [او (همچنین) در آیین ها (به گونه هایی ناروا) دست برد. اندوه و ناشادمانی] را به (= در) شهرهای مقدس بپیوست. او پرستش مردوک پادشاه خدایان را از دل خویش بشست. کسی که همواره به شهر وی (= شهر مردوک = بابل) تباهکاری روا می داشت (و) هر روز [به آزردن (آن) سرزمین دست (می یازید)، مردمانش] را با یوغی بی آرام به نابودی می کشانید، همه ی آن ها را.

در (برابر) خشم وی (= مردوک) او (= نبونئید پادشاه بابل) آنان (= پیکره های خدایان) را به بابل فرا برد. لیک مردوک، [آن بلند پایه که آهنگ جنگ کرده بود]، از بهر همه ی باشندگان روی زمین که جای های زندگیشان ویرانه گشته بود، و (از بهر) مردم سرزمین های سومر و اکد که (بسان) [کالبد] مردگان (بیجان) گشته بودند، او (= مردوک) از روی اراده و خواست خویش روی به سوی آنان باز گردانید و بر آنان رحمت آورد و آنان را ببخشود.
(مردوک) در میان همه ی سرزمین ها، به جستجو و کاوش پرداخت، به جستن شاهی دادگر، آنگونه که خواسته ی وی (= مردوک) باشد، ‌شاهی که (برای در پذیرفتن او) دستان او به دست خویش گرفت. او (= مردوک) کورش، پادشاه شهر انشان را به نام بخواند (برای آشکار کردن دعوت وی) و او را به نام بخواند (از بهر) پادشاهی بر همه ی جهان.
(استوانه کوروش بند های ٧ تا ١٣)///
بن مایه ها:(پردیس اهورا)
فرمان کورش بزرگ(استوانه کوروش) ، به کوشش عبدالمجید ارفعی. فرهنگستان ادب و هنر ایران. شماره ٩، ١٣۶۶
هرودوت. مترجم: مرتضی ثاقب فر. تاریخ هرودوت. چاپ نخست. تهران: انتشارات اساطیر، ١٣٨٩
گزنفون. مترجم: ابوالحسن تهامی. بر اساس ترجمه انگلیسی Henry Graham Dakyns). زندگی کوروش (کوروش نامه Cyropedia). چاپ دوم. تهران: انتشارات نگاه، ١٣٨٩
پیرنیا، حسن. ایران باستان. چاپ اول. دنیای کتاب، ۱۳۶۲

Plain text

  • تگ های HTML قابل قبول نمی باشد.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
8 + 0 =
*****