افزودن نظر جدید

ماده چهارم – آغاز آزادسازی همه ( به منطقی ترین شیوه ) در اسلام پس تا اینجای کار بیان شد که اسلام هیچ گاه نگاهی مثبت به برده داری نداشت بلکه نسبت به آن دلگیر بود . هم قرآن و هم روایات فراوان بر این امر دلالت میکند و از طرفی بیان شد که آزاد ساختن ضربتی بردگان و لغو ناگهانی برده داری مضراتی بسیار سخت و سنگین برای جامعه اسلامی و بلکه جامعه بشری به جای میگذاشت . اینجا است که اسلام تصمیم گرفت گام به گام و تدریجا بردگان را آزاد و. برده داری به شیوه ای منطقی و عاقلانه لغو کند . به گونه ای که بردگان به صورتی محترمانه و منطقی جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. اینجا بود که اسلام با شخصیت دددن به بردگان و عطا کردن وجود و جایگاه انسانی به آنان ، آرام آرام مقدمات آزادی آنان و لغو منطقی برده داری را فراهم ساخت . که ما تعدادی از این تأکیدات و تأییدات و قوانین را گفتیم . اما می رسیم به شیوه ی منطقی ، خردمندانه ، دقیق و حساب شده اسلام در آزادسازی همه بردگان و حتی لغو برده داری ؛ قانون عقد مکاتبه که به صراحت در قرآن بیان شده است و این روشی است کاملاً منطقی که قرآن آن را پیشش گرفت . در این قانون اختیار آزادی را به برده واگذار کرده است . یعنی اگر برده خواهان آزادی شد ، و مالک ( بر اساس قوانین اسلامی ) توان و شایستگی زندگی را در آن برده دید وظیفه دارد که برده راآزاد کند . و تخلف از این قانون نیز جایز نیست . وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [قرار داد مخصوص براى آزاد شدن‏] هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس مى‏کنید (که بعد از آزادى، توانایى زندگى مستقل را دارند) و چیزى از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید . سوره نور آیه 33 همانگونه که در این آیه آمده است اگر برده خواستار آزادی بود ، مالک باید قبول کند . و این همان اصلی ترین و منطقی ترین راه لغو برده داری است که قرآن به روشنی بیان کرد . و راه آزاد شدن برای همه ی بردگان را باز گذاشت آنچنانکه نه بردگان و نه دیگر آحاد جامعه دچار مشقت و ناهنجاری نشوند . ( یعنی معضلاتی که در ابتدای بحث بیان شد اینجا دیگر رخ نمی دهد ) پاورقیها : 1. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینى رازی ، الکافی، ج 2 ص 13 ح 4 ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی 2. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینى رازی، الکافی ج 5 ص 382 ح 17 ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی 3. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینى رازی ، الکافی ج 5 ص 114 ح 4 ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی 4. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، ج 23 ص 31 حدیث 2903، مؤسسه آل البیت علیهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمر 5. ثقة الاسلام کلینى، الکافی ج 5 ص 74 ح 2 ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی6. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، ج 1 ص 361 حدیث 957، مؤسسه آل البیت علیهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمری7. ثقة الاسلام کلینى، الکافی ج 6 ص 196 ح 12 ، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی 8. شرح اللمعة الدمشقیة
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.