معنای صحیح سلفیگری چیست؟
شعار اصلی وهابیت سلفی گری است. شعاری که وهابیت کنونی همه اعمال خود را با توجه به آن توجیه میکند. اما بهراستی این واژه به چه معناست؟
تعریف سلفی و سلفی گری:
واژه سلفی از ریشه سلف به معنای پیشین است. سلف کسانی هستند که گذشتهاند، یعنی در گذشته زندگی می کردند.[1]
دکتر محمد سعید رمضان بوطی میگوید: سلف در اصطلاح بر کسانی اطلاق میشود که در سه قرن اول اسلام میزیستهاند.[2]
یوسف قرضاوی در مفهوم اصطلاحی سلفیه میگوید: سلف عبارت است از همان قرنهای اول که بهترین قرنهای این امت هستند. قرنهایی که در آنها فهم اسلام، ایمان، سلوک و التزام به آن تحقق یافت. سلفیگری نیز عبارت است از رجوع به آنچه که سلف اول در فهم دین اعم از عقیده و شریعت و سلوک داشتند.[3] با این تعاریف مشخص شد که سلف به معنای پیشینیان از امت اسلامی است و مراد مردم زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، (صحابه) و نزدیک به آن زمان یعنی تابعین و تابعین تابعین هستند.[4]
بنابراین سلفی به کسی اطلاق میشود که خود را تابع و مقلد و ادامه دهنده راه و روش آنان در همه عرصههای زندگی میداند.
به عقیده ما نقدهای بسیار جدی به این برداشت از معنای سلفی گری وارد است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
طبق این برداشت ما باید در همه عرصههای زندگی اعم از اجتماعی، اعتقادی، فقهی و سیاسی، پیروی کامل از سلف داشته باشیم و از آنها تقلید کنیم.
این برداشت در مورد معنای سلفیگری که وهابیت کنونی داعیهدار این تفکر میباشد از چند جهت دارای اشکال است: اگر بخواهیم در مسائل اجتماعی، تابع محض سلف باشیم کاری غیر ممکن خواهد بود چون سبک زندگی سلف (صحابه و تابعین و تابعین تابعین) یک سبک واحد نبوده تا بخواهیم آن را برای خود الگو قرار بدهیم. برخورد های خانوادگی، روابط فامیلی، سبک پوشش اجتماعی، ساخت و ساز خانه و نوع کار و پیشه و ... همگی بسیار متفاوت بوده و دستخوش تغییرات فراوان گردیده است. حتی سبک زندگی تابعین تفاوتهای چشمگیری با سبک زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و صحابه آن حضرت بهخاطر پیشرفتهای مادی و فرهنگی، پیدا کرده بود لذا هیچگاه از حیث اجتماعی نمیتوان مانند پیشینیان زندگی کرد.
در حوزه اعتقادی هم نمیتوان تابع محض روش پیشینیان بود به این دلیل که مسائل اعتقادی زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که مسائل پیچیده ای هم نبود با مراجعه مستقیم به ایشان پاسخ داده میشد. دلیل عمده آن هم محدود بودن اسلام در سرزمین حجاز بود اما با وسعت یافتن مرزهای مسلمین و مواجه شدن با افکار و عقائد دیگر تمدنها و ایجاد شبهات فراوان از سوی دشمنان باید از علوم دیگر مانند فلسفه به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به آنها استفاده کرد.
در زمینه مسائل فقهی نیز به دلیل امور مستحدثهای که در هر زمان به فراخور پیشرفتهای علمی و مادی و ...پیش میآید مانند مسائل فقهی پزشکی جدید ،نمیتوان فقط با مراجعه به سلف به این مسائل آگاه شد.
اما در حوزه سیاست، مشکلات این تفکر بیشتر خواهد بود. چون از نظر اهل سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از مردم خواست خودشان زمامداران خود را انتخاب کنند. اما اولین فردی که بر خلاف خواسته پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عمل کرد خلیفه اول بود که خلیفه دوم را بدون اراده و خواست مردم به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب نمود و پس از وی خلیفه دوم روش خلیفه اول را نقض کرد و دست به ابتکار شوری زد و پس از وی معاویه مسئله موروثی کردن خلافت را به جهان اسلام دیکته نمود و به همه گذشتگان پشت پا زد.
با این توضیح در حوزه سیاسی و زمامداری به کدام سبک و شیوه سلف باید مراجعه و عمل کرد؟
اما معنای صحیح سلفیگری این است که ما در اصول و مبانی اصیل اسلامی تابع سلف صالح باشیم. قید صالح بودن به این منظور است که ما همه اسلاف امت اسلامی چه صحابه و چه تابعین را برای تبعیت شایسته نمی دانیم همانطور که خداوند در قرآن بعضی از صحابه و مردم زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را به علت بعضی نافرمانیهاشان به باد انتقاد گرفته و در برخی موارد لعن و نفرین خود را شامل حال آنان کرده است.
آنجا که میفرماید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قالُوا لاتَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ.[توبه/81] و ... تخلف جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند و (به یکدیگر) گفتند:"در این گرما (به سوی میدان) حرکت نکنید (به آنان) بگو: آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر میدانستند!»
و بعد خداوند آنها را نفرین کرده و میفرماید: «فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.[توبه/82] از اینرو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند؛ (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزاى کارهایى است که انجام مىدادند!»
بنابراین پیروی از سلف صالح به معنی اخذ اصول کلی اسلامی از گذشتگان اشکالی ندارد که بهتر است نام این کار را اسلام گرایی گذاشت و نه سلفیگری، اما در اخذ احکام واقعی اسلام و سنن نبوی و اصول اعتقادی و تفسیر صحیح آیات قرآن کریم و امثال اینها قول و فعل صحابه به تنهایی (اگر به سخن معصوم منتهی نگردد) هیچ ارزش و اعتباری نخواهد داشت. لذا در این گونه موارد تنها قول و فعل و تقریر رسول اکرم و اهل بیت ایشان حجت و معتبر خواهد بود و قطعاً مراد از سلف صالح در این موارد، ایشان هستند.
پینوشت:
[۱]. معجم مقاییس اللغه
[۲]. السلفیه مرحله زمنیه، ص۹
[۳]. الصحوه الاسلامیه، ص۲
[۴]. السلفیه و دعوه الشیخ محمدبن عبدالوهاب، ص ۹ و ۱
دیدگاهها
م
1393/11/24 - 13:51
لینک ثابت
استفاده کردم
رفیق حاج همت
1393/12/01 - 22:41
لینک ثابت
سلام چه خوبه که خدا ظالم
رفیق حاج همت
1393/12/06 - 21:50
لینک ثابت
سلام به نظر منکه سلفی هام مث
ابوالفضل
1394/02/07 - 22:50
لینک ثابت
به نظر من خیلی سطحی نگری
رفیق حاج همت
1393/12/16 - 19:41
لینک ثابت
سلام و درودی بی کران بر شما
رفیق حاج همت
1394/02/01 - 20:23
لینک ثابت
سلام و درود بر شما، آقا؟؟؟چرا
الناز
1394/02/02 - 21:06
لینک ثابت
سلام خدمت بزرگواران این سایت:
رفیق حاج همت
1394/02/05 - 21:27
لینک ثابت
سلام،واقعا دارم دیگه ناامید
ناشناس
1394/05/19 - 10:20
لینک ثابت
باسلام لعنت ب کسی ک به سنی
tayyeb
1394/11/14 - 14:26
لینک ثابت
سلام دوست گرامی. اسلام واقعی
بیژن ارین پور
1394/07/28 - 07:53
لینک ثابت
اصلا شما همه رانده شده گان
tayyeb
1395/02/21 - 16:49
لینک ثابت
اختلاف و درگیری بین انسانها
علی محمد
1394/10/02 - 20:16
لینک ثابت
الهی باظهورمنجی بشریت ریشه
مسلمان و با افت...
1394/12/20 - 11:10
لینک ثابت
سلام خدمت تمام مسلمانان واقعی
افزودن نظر جدید