ادعای گزاف علی یعقوبی دربارۀ شاگردی حضرت زهرا (س)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی یعقوبی همانطور که اشاره شد؛ خود را شخصی بی سواد مطرح نموده و در کتاب «چهل شب با کاروان حسینی»، صفحه 212 مینویسد: «بنده را میبینید که بعضی وقتها کلمات را اشتباه میگویم، از همین جا نتیجه بگیرید که بنده امّی هستم. میبینید علوم تفسیری بلَد نیستم، میبینید علوم حدیثی بلَد نیستم، میبینید صرف و نحو را درست و حسابی بلَد نیستم، از اینجا نتیجه بگیرید که بنده به محبت الهی پشیزی از این سوادهای امروزی را ندارم. از این سوادهایی که معمولاً ساخته این و آن است، اینها را خود آقایان در خلال این سالها ساختهاند... اصلاً سواد حوزوی ندارم...».
علی رغم اقرار به ناآگاهی از علوم حوزوی، از شاگردی خود نزد معلمی گمنام که ۱۴۰۰ سال پیش به شهادت رسیده،[1] سخن میگوید که هیچکسی از اول خلقت تاکنون چنین ادعای گزافی نکرده است. وی میگوید: «معلم بنده مدتی است که شهید شده است و از غیر او هم مطلب نمیگیرم».[2] از اشارههای وی چنین بر میآید که منظور وی از معلمی که ۱۴۰۰ سال قبل شهید شده، حضرت زهرا (س) است. البته گاهی با صراحت بیشتری به این امر میپردازد: «بالاخره بعد از مدتها تعلیم و تربیت کردن که نمیگذاشت از کسی چیزی بگیرم فرمود: یک عبارت یادت باشد. از فاطمه با فاطمه برای مهدی فاطمه، از هیچ کس چیزی نگیر جز از فاطمه».[3]
وی در سخنانی که شباهت بسیاری به دیدگاه علیمحمد باب (مؤسس فرقه بابیه) درباره علم صرف و نحو دارد[4] میگوید: «معلم نمیخواهد که ما مقیّد به صرف و نحو بشویم، صرف و نحو را معلم زائد میداند، ما در روشمان سراغ صرف و نحو نمیرويم».[5]
پینوشت:
[1]. آنها (علما) این همه اساتید دارند، ولی معلّم بنده مدتی است که شهید شده است... (چهل شب با کاروان حسینی، ص 143)
[2]. نه طمعی داریم به انقلاب شما، نه طمعی داریم به ظهور مهدي، بلکه به تأسی از مولایمان فاطمه زهرا بسیار میسازیم و برای مهدي میگذاریم و خودمان میرویم پیش مولایمان فاطمه، ما دست پرورده او هستیم؛ ما جیره خوار او هستیم؛ ما بسته به بال او هستیم، هر کجا که او رود همره او رهسپریم؛ او از این دنیا رفت ما هم از این دنیا به دنبال او میرویم؛ شما خواهید ماند( نظام عالم، جلسه 6، ص 13). دیدم نه هیچکدام اینها امام شناسی نیست، آنچه دنبالش بودم اینها نیست تا رسیدم به یک خانمی، این خانم بزرگوار امام شناسی را به هم یاد داد(سخنرانی 18 / 6 / 79). ای حبّ، ای حسین، این عبارت، عبارت مادر مهربان امت است. یک بار که فرزندشان را صدا میکردند اینطور صدا میکردند: ای حبّ، ای حسین. ما اگر اینطور گفتیم نه اینکه قصد جسارت داشته باشیم. خواستیم دقیقاً آن کلام را مطرح بکنیم. کلامی که در مشهد از آن خانم شنیده شد(نظام عالم، جلسه 5، ص 17). اگر سلمان یک صحنه دید و ایمان آورد، یعنی یک رفتار دید، من آن رفتار هم ندیدم، یک صحنه نسبتاً ثابت دیدم، عکس نبودها، صحنه سه بعدی بود ولی شخص ایستاده بود نگاه میکرد، معلم ایستاده بود نگاه میکرد. تمام زندگیم را از آن لحظه به بعد برایش گذاشتم، تا کجا؟ تا آنجا که گفتیم همه چیزمان باید از فاطمه باشه، با فاطمه، همیشه باید با فاطمه باشیم(سخنرانی10/1/80).
[3]. چهل شب با کاروان حسینی، ص 469.
[4]. نحو را در حضرت حق گناهی بود، تاکنون بدان گناه مأخوذ و محبوس بود، اینک به شفاعت من رستگار شد، پس اگر مرفوعی را مجرور یا مفتوحی را مکسور بخوانی زیانی نباشد (انشعاب در بهائیت، رائین اسماعیل، ص 44).
[5]. سخنرانی 18/6/79.
مأخذ نوشتار: کتاب بیراهه، نوشته سعید صدری، ص ۱۰.
دیدگاهها
محب اهل بيت
1393/12/02 - 00:02
لینک ثابت
در همین ابتدا باید عرض شود که
افزودن نظر جدید