انتقاد شديد شريعتمداری از روحانی

  • 1393/08/05 - 21:22
دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت که اظهارات ایشان اولاً در بیان موضوع «دو پهلو»، ثانیاً با توجه به مختصات زمانی -یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهم‌پراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حساب‌نشده» و ثالثاً در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت...

پايگاه جامع فرق و اديان_ به گزارش سايت تابناک، حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت: «دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت که اظهارات ایشان اولاً در بیان موضوع «دو پهلو»، ثانیاً با توجه به مختصات زمانی -یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهم‌پراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حساب‌نشده» و ثالثاً در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت، که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری می‌طلبد.

اما، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از درس‌ها و «عبرت‌‌های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌ باشد.» آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند، بنابراین به خوبی می‌دانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراک در مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژه‌ای تبدیل شده‌اند که با معنای لغوی آن‌ها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونه‌هاست. مذاکره اگرچه به معنای گفت‌وگو و سخن گفتن با یکدیگر است، ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژه‌ای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فی‌مابین گفته می‌شود و ماهیت آن «دادن‌ و ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات با یکدیگر به مذاکره می‌نشینند و امتیاز یا امتیازاتی می‌دهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هسته‌ای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد می‌کنند و در توضیح آن می‌گویند که «مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید می‌فرمایند که «امتیازی می‌دهیم و امتیازی می‌گیریم».

خوب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفت‌وگوی حضرت امام حسین (علیه‌السلام) با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت می‌خواستند امتیازی به عمرسعد بدهند؟! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی می‌تواند انکار کند که گفت‌وگوی سیدالشهداء (علیه‌السلام) با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراط ‌مستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آنکه حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آن‌ها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است! ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن -یعنی گفت‌ و گو با دشمن برای نصیحت آن‌ها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است، که متأسفانه این عذر نمی‌تواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان می‌فرمایند؛ یکی از درس‌های کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بده‌ و بستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از‌‌ همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امام‌حسین (علیه‌السلام) در پی معامله با عمرسعد و ابن‌زیاد و یزید بود؟!

رئیس‌جمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و ۵+۱ می‌پردازند و از آنچه به امام حسین (عليه‌السلام) تحت‌عنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت داده‌اند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات -بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده می‌کنند! و این نیز نشانه دیگری است از آنکه منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده» در کربلا‌‌ همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» می‌باشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبدالله‌ الحسین (عليه‌السلام) درباره قیام خویش فرموده‌اند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجب‌آور است که رئیس‌جمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکرده‌اند! انتظار آن بود -و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگ‌ترین و با اهمیت‌ترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد. مگر این کلام از سید‌الشهداء (علیه‌السلام) نیست که «من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران (سازش با آن‌ها) را جز خواری نمی‌دانم».

آقای رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درس‌های کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و می‌فرمایند: «ما تابع‌‌ همان حسینی (عليه‌السلام) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالا‌تر از گناه حرّ مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر (صلی الله عليه و آله) و امام علی (عليه‌السلام) جز اباعبدالله‌ الحسین (عليه‌السلام) نمی‌شناسم که در برابر سری که حرّ برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد». این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صد البته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیس‌جمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس مع‌الفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصله‌ای به اندازه زمین و آسمان دارند.

اول آنکه، جناب حرّ، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (عليه‌السلام) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که «مادرت به عزایت بنشیند»، در کمال ادب و خضوع عرض کرد: «هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمی‌گوید مگر آنکه پاسخ می‌شنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهرا (‌سلام‌ الله عليها)‌ است و من خود را خاکسار حضرتش می‌دانم.» دوم آنکه تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی (عليه‌السلام) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد. اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرموده‌اید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین (علیه‌السلام)، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان می‌دهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس مع‌الفارق است بلکه می‌تواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفته‌اید در پی داشته باشد.

حالا باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید که آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کرده‌اند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آن‌ها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستم‌های حقوقی‌ دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمی‌شود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیس‌جمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجب‌آور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان -آنهم بی‌آنکه توبه کرده باشند- نبوده است. درضمن اين را هم بايد ياد آور شد كه بيان ايشان در مورد سران فتنه يك نوع دخالت در قوه قضائيه است كه درحيطه كاری ايشان نيست.

و اما، درباره سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم گفتنی‌های دیگری نیز هست که به بعد موکول می‌کنیم و تنها خطاب به ایشان می‌گوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»! سخن پایانی اینکه وقتی جناب آقای روحانی به دیدن نخست وزیر پلید استعمارگر انگلیس در سازمان ملل می‌رود و ایشان در سخنرانی‌اش در سازمان ملل با کمال وقاحت ایران و ملت ایران را به باد انتقاد می‌گریرند، چرا ایشان در سخنرانی سازمان ملل خودشان جواب این شخص پلید را ندادند؟ ایشان که با خفت تمام به دیدن نخست وزیر تفرقه افكن انگلیس رفت، چه برد-بردی در آن بود؟ آیا در کربلا هم امام حسین (علیه‌السلام) با خفت به دیدن شمر و ابن سعد رفتند تا آن‌ها به ایشان توهین کنند؟ در کربلا امام حسین (علیه‌السلام) بخاطر راه حقی که داشتند جانش خودش واهلش را نیز فدا کردند و از سخن حق خودش حاضر نشدند که کوتاه بیایند.

درس امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا این بود. آیا شما هم بخاطر سخن حقی که دارید تا پای جان ایستادگی كرديد؟ ویا با خفت تمام به دیدن نخست وزیر خبیث انگلیس رفتيد؟ تا اینکه استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای که خود کشورهای مانع تراش با وضوح تمام می‌دانند که حق مسلم ایران است اما با خباثت و مانع تراشی خودشان از آن جلوگیری می‌کنند، اینجا جناب رئیس جمهور چه چیزی را می‌خواهند بدهند تا حق مسلم خودشان را بگیرند؟ آیا جناب آقای روحانی که رئیس جمهور مملکت شیعه امام حسین (علیه‌السلام) بودند نباید حداقل درس کربلا که ایستادگی در مقابل ظلم و زور بود، می‌ایستادند و حداقل جواب نخست وزیر انگلیس را می‌دادند؟ انگلیسی که حدود چهارصد سال است که کشورهای مختلف را به استعمار خود درآورده است، چطور به خودش اجازه چنین سخنانی را می‌دهد؟ جناب رئیس جمهور نمی‌توانستند این کلمات را در مقابل خباثت بازی‌های نخست وزیر انگلیس بيان كنند؟ آیا امام حسین (علیه‌السلام) هم در کربلا بده بستان این چنینی داشتند؟

منبع:

سايت تابناك، 1 آبان 1393، کد خبر: ۱۷۸۳۰

بازنشر

دیدگاه‌ها

1 اکر شما زمان امام حسین بودید ؟جزو 72 تن بودید که امروز بعد از 1350 سال خود را حسینی ودیگران را یزیدی میدانید !!!!!

با سلام خدمت جناب غ ص، خط امام حسين (ع) همين الان هم خيلي خوب معلوم است و مشخص، يكي از جمله هائي كه امام حسين (ع) در روز عاشورا فرياد زدند، جمله « هيهات من الذلة» بوده است. و اين جمله معناي خيلي روشني دارد. در اين عصر و زمانه هم ما بايد خودمان را و هم ديگران را با همين جمله محك بزنيم ، همين الان هم كه استكبار جهاني به عنوان نمادي از يزيد زمان است و مي خواهد ملتها را به زير سلطه خود بكشاند، هر كسي كه بخواهد با ذلت سر در مقابل استكبار جهاني كه نماد واقعي آن آمريكا و اسرائيل و انگليس پليد هستند سر فرود بياورد مشخصا از شعار « هيهات من الذلة» عدول كرده است. و همين الان هم ما مي بينيم كه بسياري از سران كشورهاي اسلامي از اين شعار زيباي امام حسين (ع) عدول كرده اند وبا خفت تمام سلطه يزيديان زمان را پذيرفته اند ودر خط سيري كه آنها مشخص كرده اند در حال حركت هستند واين آتشي كه در كشورهاي اسلامي به راه انداخته اند، بخاطر ذلت آنها است كه داعش و النصره، به وجود آمده اند و كشتارهاي فراواني را در ميان كشورهاي اسلامي به راه انداخته اند. اگر دنباله روئي هاي اين كشورها نبود ما مشكلي به نام اسرائيل نداشتيم كه كودكان غزه به همين راحتي زير خلوارها خاك و سنگ مدفون شوند، متاسفانه بعضي از روشنفكر نماها خيلي دوست دارند كه دنباله رو بي چون چراي استكبار جهاني شوند وبا دست گذاشتن دست خود به آمريكا و غيره سلطه آنها را بپذيرند. حال خود و افراد را با همين جمله قياس كن كه چه كساني جزو 72 تن هستند و چه كساني يزيدي هستند

کاملاٌ با نظر شما موافقم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.