دزدی لباس روحانیت توسط سران بابیت و بهاییت
با مطالعه آثار بابيه و بهائيه و آشنائي با افراد سرشناس آن که بعضا برحسب ظاهر، لباس اهل توحيد را داشته اند و قيافه هاي روحاني نما که به خواننده تفهيم ميکند از اهل ديانت ناب و خالص بشمار ميروند، خواننده را که اگر عکس هائي اين چناني هم ديده باشد، سرگرم سؤال ها نموده، خود را مورد پرسش قرار ميدهد اين شکل و شمائل هاي ديني در فرقه اي که ساخته ي استعمار است و جهت به انحراف کشاندن ملت و تضعيف آئيني الهي به وجود آمده، گوياي چه اسراري است و اگر به انگيزه ي آن پي برده شود چه راز سربسته اي برملاء ميگردد؟!
قطعا دقت نظرها در اين زمينه ميتواند جهاتي گوناگون را ارائه دهد که هر کدام به نوبه ي خود ميتواند پرده از روي تزويرها و خدعه هاي، نيرنگ بازان سياسي جهت به انحراف کشاندن پيروان آئيني آسماني برداشته و گوياي حقايقي کارساز باشد که چگونه سلطه گران چپاول گر حاکم بر سرنوشت ملتهاي مظلوم جهت استيلا بر همه چيز کشور ستمديدگان تسلط يافته اند. [1]
آنچه میبینیم اصل و اساس فرقه هاي ساخته و پرداخته ي استکبار نظير وهابيت و اسماعيليه - به شکل امروز آن - يا شيخيه که به بابيه و سپس ازليه و بهائيه انجاميد. به لحاظ از بين بردن هميت ديني و تعصبات اعتقادي خالص و ناب حاکم بر جهان اسلام که تنها مانع و دافع تسلط بر کشورهاي اسلامي است به وجود آورده اند. و مسلما بايد آنچه ميخواهد در ديني شکاف ايجاد کند با رنگ و خصوصيت هاي مذهبي باشد.
اما گزارشات دقيقي که تاريخ از به وجود آوردن مسلک هاي ظاهرا ديني ضد دين ارائه ميدهد، کاملا روشن کننده ي اين مهم غير قابل انکار است که طراحان ابداع کننده ي مسلک هائي نظير وهابيت و بابيت و بهائيت به اين توجه داشته اند : مباني اعتقادي مسلک نوآورده شباهت هائي به اصول پايه اي ديني آسماني داشته لکن با ظاهر همآهنگ لطمه اي جبران ناپذير به پيکر آئين الهي وارد آورد. مهمتر مروجان و ناشران آن نه فقط به قيافه ي مذهبي داشته باشند بلکه بعضا از شهرتي ديني هم برخوردار بوده تا بهتر بتوانند فريب دهند و اغوا کنند.
و در اين صورت ميطلبد اگر هم روحاني نمائي را که براي همين روزهاي تاريک و ظلماني زير نظر گرفته ميشود پيدا نميکردند، ناگزير با دزدیدن لباس روحانی و ساختن چنين قيافه اي که شبيه به روحانيون باشد را فراهم مي آوردند. چنانکه قبل از انقلاب اسلامي ايران، منوچهر آزمون سرپرست سازمان اوقاف جهت استقبال از محمدرضا پهلوي، کثيري از شکم گرسنه ها را لباس روحاني پوشاند و به استقبال برد. يا در جشن دو هزار و پانصد ساله شدن نوع حکومت ايران، شخصي را که بسيار خوش قيافه بود و جلب توجه ميکرد با لباس مقدس روحاني به عنوان رئيس سني روحانيت، که عروسکي ساخته شده بود به نمايش گذاشتند تا در انظار عموم و خارجي ها جبران کمبود حضور روحاني واقعي و حقيقي جهان تشيع را کرده باشند....
از اين دست خيانت ها نسبت به مقامات عالي روحاني در طول تاريخ و حتي در غير اسلام نيز ديده شده است تا يک پديده ي ساخته و پرداخته بدلي ديني را در کنار دين حقيقي قرار دهند. هم از صلابت آن آئين آسماني نظير اسلام و مهمتر تشيع هميشه مقدس و سلحشور مانده را آسيب پذير کنند و هم مردماني ساده و ناآگاه از شيطنت هاي زر و زور دوستان را به آن فريب دهند و در اين ميان خود به مقصود رسند.
در هر صورت براي حضور داشتن قيافه هائي شبيه به مقامات ديني در فرقه هاي ساختگي استعماري ميتوان جهات گوناگوني را يافت.
اولا اينکه در دوره ي ابداع اين نوع مسلک ها، لباس رسمي ايرانيان بسيار شبيه به لباس مقدس مقامات ديني بوده است و اکثر مردان در اين دوره داراي ريشهاي بلند بوده و جهت مستحب بودن يا حفظ اصالت مردانگي مهمتر ديني دستاري هم به سر ميبستند مانند اسداله قمي مبلغ بهائي که قيافه اش با شغل اروسي دوزي او نميخواند.
ثانیا اينکه بايد به مهمي که در تحقيق مسلک شناسي، بسيار حائز اهميت ميباشد توجه داشت، استکبار جهاني دفعتا بدون فراهم آوردن مقدمات ضروري، دست به ابداع خدعه اي ديني يا سياسي، اقتصادي يا فرهنگي که بتواند به اصالت هاي ديني طعنه وارد آورد نميزند. بلکه با بررسي سفرنامه هاي غريبه ها به ايران متوجه ميشويم، همه ي جهاتي که در به وجود آوردن مسلکي به ظاهر ديني، لازم و ضروري است خصوصا انتخاب افراد توسط سياحان جهانگرد مورد شناسائي و بررسي قرار گرفته است. و افرادي نظير شيخ احمد احسائي با سابقه اي خانوادگي لکن سرانجامي گنگ و نامفهوم يا کاظم رشتي بدون هيچ سابقه طائفه اي در ايران و سرانجامي معلوم، چگونه با اشاعه ي اختراعات اعتقادي ديني مقدمات مسلکي ضد ديني را در تشيع فراهم آورده اند و به گواهي تاريخ چگونه از ناحيه روس و انگليس مورد حمايت قرار گرفتند، زمينه ساز فرقه هائي ظاهرا ديني که با اساس تشيع مغايرت داشت شدند.
اينها با قيافه هائي که بي شباهت به روحانيون شيعه نبود در کنار مهدويت در دوره ي غيبت امام دوازدهم حجة بن الحسن قائم آل محمد روحي فداه فتنه ي خائنانه ي «رکنيت» در فرقه شيخيه، و در همسنگي با نيابت خاصه مدعيان «قطبيت» در شعبات تصوف فرقه اي نعمة اللهي و در هم شأني با نيابت عامه آشوب «بابيت» که به بهائيت تبديل شد را فراهم آوردند برايش سينه زدند. و خوشبختانه ديري نپائيد که رسوا شدند نزديکاني چون فضل الله مهتدي يا آيتي و نيکو صدها تن با توبه و انابه به افشاگري فتنه ي باب و بهاء پرداختند.
نبايد فراموش کرد از لوازم اجراي چنين طرح خائنانه اين بود که قيافه هائي شبيه به پيشوايان ديني را جهت پيشبرد مقاصد شوم خويش داشته باشند و آنهائي که جهت بازي در اين نمايشنامه انتخاب شدند اگر داراي شکل و شمائلي مانند اسداله قمي اورسي دوز يا امين بهائي ها نداشتند مانند حسينعلي و يحيي نوري خبرچين هاي سفارت روس، به همان قيافه اي که ميبايد در معرض نمايش گذاشته ميشدند در آوردند.
در این میان بعضي هم به جهت نفوذ در دستگاه «بابيت» مانند آيتي ننگ بدنامي را خريدار شده، در دوره ي تأسيس بهائيت پس از اينکه به خوبي همه ي حيله ها و خدعه ها، تزويرها و نيرنگ را شناخته بودند به شواهدي غير قابل انکار از اعمال ضد اخلاقي و انساني سران وابسته به روس و انگليس که امروز آمريکائي هم هستند، خويش را کنار کشيده اطلاعات فراهم آمده را مجموعه هاي ارزشمند نموده در اختيار جامعه اسلامي گذاشتند، هم مبدأ تحقيقات تازه ي محققان گرديدند و هم مانع فريب کمتر مردم شدند و مهمتر زمينه ي توبه کثيري از منحرفان فراهم آوردند و اين سعادت را به نام خود در تاريخ به ثبت رساندند.
پی نوشت :
1.خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله صبحی مهتدی ص 10
دیدگاهها
عبد الله
1393/06/26 - 14:14
لینک ثابت
السلام علیک
افزودن نظر جدید