فریدون پادشاه ایران و غیرت ناموسی
فریدون پادشاه ایران باستان، فرستادهای فرستاد تا برای سه پسرش، سه دختر نجیب، پوشیده و محجبه پیدا کنند. فریدون چنان بر سر مسائل ناموسی، حساس و غیور بود که اصرار داشت سه دختری که برای پسرانش انتخاب میشوند، علاوه بر پنهان بودن از دیده نامحرمان، نباید نام داشته باشند تا هیچ کس حتی آنان را صدا هم نکرده باشد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طبق روایات ایرانی، فریدون یکی از پادشاهان نامدار تاریخ ایران بود. او پادشاه سلسله پیشدادیان بود.
در شاهنامه میخوانیم: فریدون پس از اینکه بر تخت پادشاهی ایران نشست، با دو خواهر (یا طبق برخی روایات، با دو دخترِ) جمشید (پادشاه پیشین ایران) ازدواج کرد. آن دو، شَهرناز و اَرنَواز نام داشتند. پس از مدتی، شهرناز، دو پسر به نامهای سَلم و تور به دنیا آورد. ارنواز هم یک پسر (به نام ایرج) برای فریدون به دنیا آورد.
هنگامی که این 3 پسر، به سن جوانی رسیدند، فریدون یکی از بزرگان دربار را فراخواند و به او گفت: در همهی گیتی بگرد و 3 دختر پاک از نژاد بزرگان برای پسران من برگزین. ویژگی آن 3 دختر این باشد که با هم خواهر باشند و نام نداشته باشند تا کسی نام آنها را به زبان نیاورده باشد!
فرستادهی فریدون نیز فرمانبری کرد. لیکن در سرتاسر ایران دخترانی با این ویژگیها نیافت. به ناچار، به سرزمین عربها رفت و در شبستان پادشاه یمن، 3 دختر با آن ویژگیها یافت. فرستادهی فریدون، دختران پادشاه یمن را برای پسران فریدون خواستگاری کرد، اما پادشاه یمن از شنیدن آن سخن، پژمرده شد چه اینکه تاب دوریِ دخترانش را نداشت. به ناچار، بزرگان یمن را نزد خود فراخواند و داستان را با ایشان در میان گذاشت و به آنان گفت: دلم به این وصلت خشنود نیست. لیکن اگر از فرمان فریدون سرپیچی کنم، از آزار او در امان نخواهم بود. بزرگان هر یک سخنی گفتند، اما شاه یمن همچنان آشفته خاطر بود؛ تا اینکه نقشهای به ذهنش رسید و به فرستادهی فریدون پاسخ مثبت داد.
فرستاده این خبر را به فریدون رساند و او نیز پسران خود را با لشکری آراسته به یمن فرستاد. بزمی به پا شد و 3 عروس و 3 داماد با یکدیگر پیمان بستند. اما نقشه پادشاه یمن از این قرار بود که در شب عروسی، به پسران فریدون، مِی بسیار نوشاند و آنان به خواب فرو رفتند. پادشاه یمن دستور داد که برای این 3 داماد، در باغ، زیر درخت، بستر خواب پهن کنند. سپس با جادوی جادوگران، سرما و یخبندان را بر آن باغ فرستاد تا پسران فریدون بمیرند. اما فریدون، پیش از سفر، حِرز و طلسمی برای پسرانش قرار داد تا جادو بر آنان اثر نکند. اینگونه پسران، زنده ماندند. پادشاه یمن که چنین دید، تسلیم شد و بر خود نفرین کرد و گفت: هر کس که دختر داشته باشد، بدبخت است. پسران فریدون، با دختران شاه یمن به سوی فریدون روانه شدند. هنگامی که شاه ایران، 3 عروس را دید، گفت: باید برای این پریچهرگان عرب، نام انتخاب کنم: یکی را «آرزو»، دیگری را «ماه آزاده خوى» و سومی را «سُها» ناميد.
اما نکته قابل توجه آنکه فریدون بر لزوم نجیب بودنِ سه دختر تأکید کرد. از سویی بر این نکته پافشاری کرد که این سه دختر نباید حتی اسم داشته باشند، تا کسی آنان را صدا نکرده باشد:
پدر نام ناکرده از نازشان
بدان تا نخوانند بآوازشان [1]
فردوسی در شاهنامه، سخنانی میگوید که درمییابیم فریدون این سخن را از روی غیرت بیان کرد. به عبارتی، منظور فریدون این بود که سه دختر برای پسرانم انتخاب کن که پوشیده باشند و چشم بیگانه به آنها نیفتاده باشد و حتی کسی اسم آنان را هم صدا نکرده باشد (به شدیدترین شکل، از دیده نامحرمان، پوشیده بوده باشند). هنگامی که فرستاده فریدون به پادشاه یمن رسید، به او گفت:
کجا از پس پرده پوشیده روی
سه پاکیزه داری تو ای نامجو [2]
یعنی دختران تو پاک هستند و چهرههایشان پوشیده و از دید نامحرمان پنهان هستند. به نظر میرسد این را به روشنی بتوان بر غیرت ناموسی فریدون حمل کرد.
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، دفتر اول، نیویورک، 1366، ص 93.
[2]. فردوسی، همان، ص 95.
دیدگاهها
ناشناس
1403/03/09 - 20:54
لینک ثابت
آیا تمدن ایران باستان بر روی
saman
1403/03/09 - 22:06
لینک ثابت
اسلام و ایران بر یکدیگر تأثیر
ناشناس
1403/03/10 - 00:20
لینک ثابت
مثلا؟
saman
1403/03/10 - 18:52
لینک ثابت
کتاب خدمات متقابل اسلام و
saman
1403/03/10 - 20:59
لینک ثابت
در همین سایت هم عبارت خدمات
ناشناس
1403/03/10 - 21:32
لینک ثابت
متاسفانه نوار جست و جو برای
ناشناس
1403/03/16 - 14:09
لینک ثابت
خوب بود
افزودن نظر جدید