کوروش، ابزار تفرقه در جامعه ایران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همواره گفته ایم که دشمنی با کوروش، خدمت به ایران و دوست داشتن کوروش، خیانت به ایران است. اینجانب نویسنده این متن، با اینکه در گذشته دوستدار کوروش بودم (به این خیال که او پادشاهی دادگر و ذوالقرنینِ قرآن است) لیکن با افزایش مطالعه و تفکر، قلبم لبریز از نفرت نسبت به کوروش شده است. چه اینکه دریافتم کوروش، یک ابزار در دست استعمار (انگلیس، امریکا، اسراییل) است تا به وسیله آن در جامعه ایرانی، تفرقه ایجاد کنند.
در تمام روایات زرتشتی، با اینکه از شاهان و پهلوانان و شخصیتهای درجه 1 و 2 و 3 و... نام برده شده؛ اما هیچ اسمی از کوروش نمیبینیم. شخصیتهایی که قبل از کوروش زندگی میکردند و شخصیتهایی که بعد از کوروش زندگی میکردند. حتی فردی مثل آراستی عموی زرتشت که هیچ نقشی در تاریخ ایران ندارد و یک شخصیت درجه دهم تاریخی هم نیست و قبل از کوروش هم زندگی میکرده، اسم او را در منابع زرتشتی میبینیم.[1] اما اسمی از کوروش نمیبینیم. در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی که حاوی زندگی شاهان ایران باستان است، باز هم هیچ اسمی از کوروش نمیبینیم. از رخش (اسب رستم) و بهزاد (اسب سیاوش) و خر اسفندیار، سخنها گفته شده اما هیچ سخنی از کوروش نیست. با اینکه ایرانیان، مفاخر تاریخی و مذهبی خود را در حافظه نگه میداشتند، اما یاد کوروش را در دل نگه نداشتند.
از دوران قاجار به بعد، افرادی چون سِر جان مالکوم (Sir John Malcolm) انگلیسی و ارنست هرتسفلد (Ernst Herzfeld) یهودی، کوروش را به عنوان مظهر هویت ملی ایرانی مطرح کردند.[2] حکومت پهلوی هم برای مشروعیت بخشیدن به خود، بر آتش این دروغ دمید.[3]
جالب آنکه وقتی جنگ شروع شد، در طول هشت سال دفاع مقدس، هیچ خبری از کوروش نبود. در سنگرها و لحظات سخت، هیچ گاه اسمی از کوروش به میان نبود. هر چه بود سربند یا فاطمه (ع) بود، زیارت عاشورا و دعای توسل و قرآن بود. واقعیت همین است. کوروش قرار نیست در سختیها کنار ما باشد. بلکه استعمار، به وسیله رسانهها، نام او را بر زبانها انداختند تا ایران را نابود کنند. همانطور که معاویه، قرآن فِیک را بر سر نیزه کرد و آن را در مقابل قرآن حقیقی قرار داد، استعمار هم کوروش (میهن پرستیِ فیک) را بر سر نیزه کرده تا در ایران تفرقه ایجاد کند. فهم این قضیه با اندکی تأمل و دقت، روشن میشود.
جریانات استعماری، عَلَم کوروشپرستی را بلند کرده؛ به ترکها و عربهای ایران فحاشی میکنند. نتیجه آنکه امروز، تعداد قابل توجهی از جوانان آذربایجان و خوزستان، رسماً از ایران نفرت دارند. حتی لفظ ایران را برای تمسخر به صورت «عیران» مینویسند تا حِقد و نهایتِ تنفرشان را نشان دهند. مهمترین عامل این شکاف اجتماعی، جریان باستانگرا است که به دستورِ انگلیس و اسراییل، به قومیتها اهانت و موجب بروز این نفرت میشوند. وگرنه مشکلات اقتصادی همیشه بوده. در هشت سال دفاع مقدس که مشکلات اقتصادی بیش از امروز بوده، اما دهها هزار نفر از جوانان تُرک / آذری و عرب، جان خود را برای این آب و خاک و در راه آرمانهای اسلامی و انقلابی فدا کردند. دقیقاً از روزی که نام زشت کوروش در این مملکت به زبان آورده شد، تفرقه و جدایی نیز آغاز شد. کافی است نزد جوانان عربِ ایران، نام کوروش را به زبان بیاورید، از هر 10 نفر، انزجار و ناراحتی را در چهره 9 نفر میتوان دید. به همین صورت در میان مردمان تُرک / آذری ایران.
در هم شکستن هیمنهی پوشالی و بزرگی خیالیِ کوروش کار سختی نیست. در هم شکستن استخوانهای پوسیدهی کوروشپرستی هم کار سادهای است. کوروش و کوروشپرستی از جنس جهل و تاریکی است. چراغی روشن شود، تاریکی از بین میرود. چراغی روشن کنیم...
پینوشت:
[1]. جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، 1389، ص 82. رضا مرادی غیاث آبادی، فرهنگنامه ایران، تهران: 1392، ص 38.
[2]. بنگرید: «چرا کوروش و هخامنشیان را به نقد میکشیم؟»
[3]. بنگرید به:
SPIEGEL ONLINE Wissenschaft, Der falsche Friedensfürst, Ausgabe 28, 07/07/2008, Von Matthias Schulz, Nein 564395, Teil 1-2.
مطالعه ترجمه کامل مقاله اشپیگل: «فرمانروای دروغین صلح»
دیدگاهها
ERFAN.MIRI
1400/09/14 - 18:36
لینک ثابت
حرف حق
بی دین باستانگرا
1400/12/20 - 16:57
لینک ثابت
این همه تعصب و کوروش ستیزی
saman
1400/12/20 - 17:18
لینک ثابت
1. دین به معنی راه و روش و
حمیدرضا
1402/08/11 - 20:56
لینک ثابت
معلومه که چرا معنی اینهمه
افزودن نظر جدید