وصیت احمد بن حنبل به موی پیامبر اکرم
یکی از موضوعات و مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله تبرک جستن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان و آثار به جا مانده از آنان است. مسلمانان در طول تاریخ، به زیارت قبور انبیا، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دستکشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جستهاند اما ابنتیمیه و اتباع وی این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم میکنند و آنان را «قبورین» و «عبادت کنندگان قبرها» مینامند.
وهابیان اعمال و رفتار مسلمانان را به رفتار مردم دوران جاهلیت با بتهای خود، تشبیه کرده و مسلمانان را همانند مشرکین صدر اسلام میدانند. ابنتیمیه بوسیدن و دست کشیدن بر روی قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبور سایر انبیا (علیهم السّلام)، صالحین، صحابه و اهلبیت (علیهم السّلام) را جایز ندانسته و این مطلب را به تمامی علما نسبت میدهد.[1]
این در حالی است احمد بن حنبل پیشوای فکری وهابیان، تار مویی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همراه داشت و به آن تبرک میجست وی حتی در لحظاتی که زیر شکنجه معتصم ـ خلیفه وقت مسلمانان ـ قرار داشت، آن تار موی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مشت خود داشت.[2] هنگامی که احمد بن حنبل در زندان بود یکی از فرزندان فضل بن ربیع سه تار مو از موهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به احمد بن حنبل داد. او نیز وصیت کرد تا پس از مرگ، آن سه تار مو را روی چشمها و زبانش بگذارند. فرزندان احمد بن حنبل نیز به سفارش پدر عمل کردند.[3]
همچنین محمد بن اسماعیل بخاری نیز تار مویی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای تبرک و طلب خبر از آن، همیشه به همراه خود داشت. محمد وراق میگوید: بخاری در فربر به حمام رفت. من در ورودی حمام ماندم و از لباسهای او محافظت میکردم. هنگامی که از حمام بیرون آمد، لباسش را به او دادم و پس از پوشیدن لباس، کفشهایش را به او دادم. بخاری کفشها را از من گرفت و خطاب به من گفت: چیزی را لمس و مسح کردی که تار مویی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن قرار داشت. از او پرسیدم: موی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کدام قسمت کفش قرار داشت. بخاری پاسخ نداد ولی فکر میکنم موی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در ساق کفش قرار داده بود.[4]
پینوشت:
[1]. «اتفق العلماء علی أنّ من زار قبر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أو قبر غیره من الأنبیاء و الصالحین ـ الصحابة و أهل البیت و غیرهم ـ أنّه لا یتمسح به و لا یقبله، بل لیس فی الدنیا من الجمادات ما یشرع تقبیلها إلّا الحجر الأسود.» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسه دار الوفا، 27، ص 48.
[2]. «أن المعتصم نظر عند ضربه إیاه إلی شیء مصرور فی کمّه، فقال: أی شیء هذا؟ قال: شعر من شعر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم).» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 11، ص 256.
[3]. «أعطی بعض ولد الفضل بن الربیع أبا عبدالله و هو فی و هو فی الحبس ثلاث شعرات، فقال: هذه من شعر النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم)، فأوصی أبوعبدالله عند موته أن یجعل علی کلّ عین شعرة و شعرة علی لسانه، ففعل ذلک به عند موته.» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 11، ص 337.
[4]. «قال محمد الوراق: دخل أبو عبدالله بفربر الحمام و کنت أنا فی مشلح الحمّام أتعاهد علیه ثیابه... .» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 12، ص 453.
دیدگاهها
وطن پرست
1399/07/28 - 16:29
لینک ثابت
حنبلی جون چطوره
ناشناس
1399/11/02 - 11:18
لینک ثابت
با سلام. مقاله شما به عربی
افزودن نظر جدید