بررسی جعلی بودنِ مقبره فردوسی

  • 1398/07/08 - 17:11
مقبره‌ای که امروز به فردوسی نسبت داده می‌شود، فاقد اصالت و اسناد تاریخی است. در زمان ناصرالدین شاه قاجار و بعدا در زمان رضاشاه وقتی خواستند برای فردوسی مقبره ای بنا کنند، با یک مشکل اساسی مواجه بودند: اینکه مدفن حکیم فردوسی روشن نبود!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ایرانی، از شخصیت‌های برجسته در تاریخ ایران است. شأن و منزلت او بر اهل ادب و حماسه پوشیده نیست.

طبق اسناد تاریخی، پس از مرگ فردوسی، پیکر او را به جُرم شیعه بودن به قبرستان شهر راه ندادند.[1] از همین روی، جسم او را در باغِ خودش دفن کردند. حسب قرائن، باغ او می‌بایستی در کنار گنبد عباسیه (هارونیه) واقع شده باشد. دولتشاه سمرقندی (در قرن 9 هجری) که خود مزار فردوسی را دیده بود، در کتاب «تذکرة الشعراء» می‌نویسد مقبره فردوسی "جنب مزار عباسیه" قرار داشته و مشخص است.[2] این در حالی است که امروزه، مقبره‌ای که به فردوسی نسبت داده می‌شود. نه در جنب گنبد هارونیه، بلکه حدود 1 کیلومتر و 500 متر آن سو تر قرار دارد. واژه جنب، معنی معیّنی دارد. وقتی گفته می‌شود فلان مکان، جنب فلان بنا قرار دارد، یعنی لزوما می‌بایستی دیوار به دیوار یا نهایتا با چند قدم فاصله از هم قرار داشته باشند. نه 1-2 کیلومتر دور از یکدیگر.

به هر روی، فردوسی جنب گنبد عباسیه دفن شد و قبر او در طول تاریخ زیارتگاه برخی از مردم بود. اما مقبره او چند بار ویران شد (توسط مغولان، و ایضاً در اثر حوادث طبیعی). همین امر سبب شد که رفته رفته محل دفن او محو شود. در زمان رضاشاه، هنگامی که خواستند برای فردوسی، مقبره‌ای بسازند، با یک مشکل بزرگ مواجه شدند، و آن هم اینکه محل دقیق مقبره فردوسی معلوم نبود! از همین روی، در سال 1305 خورشیدی، ارباب کیخسرو شاهرخ (نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس شورای ملی) با تخصیص یک بودجه، مأمور شد تا دقیقا محل دفن فردوسی را پیدا کند (تخصیص بودجه برای تعیین محل قبر فردوسی معنی واضحی دارد: نامعلوم بودن مدفن فردوسی در زمان رضاشاه). ارباب کیخسرو شاهرخ هم مدفن فردوسی را در باغ «حاج میرزا محمدعلی قائم مقام» در حوالی طوس تخمین زد و سرانجام، صفه‌ای سنگی به اندازه‌های 6 متر در 5 متر را به عنوان مدفن فردوسی معیّن کرد.[3] البته ارباب کیخسرو، خود نیز فریب یک بازی را خورده بود. داستان از این قرار بود که سال‌ها قبل از رضاشاه، ناصر الدین شاه قاجار در پی آن شد که مقبره‌ای برای فردوسی بسازد. اما اثری از مقبره فردوسی در طوس نیافت. نه فقط او، بلکه خانیکوف، پژوهشگر و کنسول روس و رئیس هیئت اعزامی به خراسان، در دوره قاجار در دیدار خود از طوس، "هیچ" نشانی از آرامگاه فردوسی ندید. این یعنی از اواسط قاجار، مقبره اصلی فردوسی ویران شده و "هیچ" اثری از آن باقی نمانده بود. اما ناصر الدین شاه ناامید نشد، بلکه آصف‌الدوله والی خراسان را مأمور یافتن قبر فردوسی کرد. آصف الدوله نیز با وجود اینکه قبر فردوسی معین نبود، با همکاری چند فرانسوی (؟!)، بدون داشتن هیچ سند و مدرکی، ناحیه‌ای را به عنوان مدفن احتمالی فردوسی معین کرد.[4] بعداً ارباب کیخسرو شاهرخ، که از یافتن مقبره ناامید شده بود، همان نقطه را به عنوان محل دفن فردوسی معرفی کرد. در حالیکه نه سنگ قبری آنجا بود. نه کتیبه‌ای.

برخی مدعی هستند که ارباب کیخسرو شاهرخ، آن نقطه را حفر کرد و به یک مقبره رسید و لذا همین دلالت می‌کند که آنجا قبر فردوسی است! در پاسخ می‌گوییم اولاً چرا عکسی از این حفاری و کند و کاو وجود ندارد؟ ثانیاً به فرض که حفاری صورت گرفته باشد و قبری هم پیدا شده باشد، از کجا معلوم که قبر فردوسی باشد؟ ده‌ها و بلکه صدها هزار نفر در طول تاریخ در شهر طوس از دنیا رفتند. چه بسا در آن حوالی افراد بسیاری به خاک سپرده شده باشند، به چه دلیل دست روی فردوسی گذاشتند؟! همه این‌ها نشانگر آن هستند که این مقبره (که امروزه به فردوسی نسبت داده می‌شود) فاقد مستندات و دلایل تاریخی است.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به:
Khaleghi-Motlagh, Jalal (1999). "Ferdowsi, Abu'l-Qāsem i. Life". Encyclopædia Iranica. Retrieved January 25, 2018.
Huart, Clement (2012). "Firdawsī". Encyclopaedia of Islam. Retrieved January 25, 2018
[2]. دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به اهتمام و تصحیح ادوارد براون، تهران: انتشارات اساطیر، 1382، ص 54.
[3]. کیهانی، جعفرشجاع، «فردوسی». در: اسماعیل سعادت، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1391، ج 4، ص 828.
[4]. کیهانی، همان، ص 827-828.

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

شما قبر یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را به ما نشان یده خخخخخخخخخخخخ

جناب ناشناس! ما تسلیم شدیم! اعتراف میکنیم که شما از بوزینه‌ها هم بامزه‌تر هستید. حالا لطف کنید اگر پاسخ منطقی دارید بفرمایید.

کسی ادعا نکرد که قبر صد و بیست و چهار هزار پیامبر، مشخص است که شما علت می خواهید.لطفا برای مشروعیت بخشیدن به عقاید (خزعبلات متعصبانه) خود، از مسخره بازی های بهتری بهره بگیرید.شاید موفق شوید.

چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد (فردوسی بزرگ)

جالبش اینه فرانسه و انگلیس و روس همیشه برای تاریخ ایران دلسوز بودن که ثمره اش چند هزار بیت جعلی امروز از شاهنامه است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.