اعتراف بزرگان مورد قبول وهابیت به صحت و تواتر حدیث غدیر
یکی از شبهاتی پیروان وهابیت که در مبحث غدیر به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که حدیث غدیر را از حیث صحت و تواتر تضعیف میدانند و میگویند: حدیث غدیر به هیچ وجه از طریق افراد موثّق روایت نشده است.
پاسخ: اعترافات بزرگترین علمای مورد قبول وهابیت به صحّت و تواتر حدیث غدیر؛ که ما نیز به شیوه خویش به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- احمد بن حنبل؛ احمد بن حنبل در مسندش روایت کرده: «سعید بن وهب گوید: امیرمؤمنان (علیه السّلام) در رحبه، حاضران را سوگند داد که هر که در روز غدیر خم سخنی در حق من از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده از جا برخیزد. در این هنگام 5 یا 6 تن از صحابه برخاسته و گواهی دادند که در غدیر هم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به مردم فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی (علیه السّلام) مولای اوست.»[1]
- ابن ماجه قزوینی؛ ابن ماجه از سعد بن ابی وقّاص روایت کرده: «عبد الرحمن، معروف به ابن سابط، از سعد بن ابی وقّاص روایت کرده: معاویه به حج رفته بود، سعد بن ابی وقّاص به ملاقات او رفت. حاضران برای خوشحالی معاویه، از علی (علیه السّلام) بدگویی میکردند. سعد، خشمناک شد و گفت: «درباره کسی چنین سخن میگویید که خود از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) درباره او شنیدم: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست.» و نیز فرمود: «یا علی! تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی، فقط پس از من پیامبری نیست.» همچنین فرمود: «هر آینه پرچم سپاه را به دست کسی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست میدارد.»[2]
- ابن ابی عاصم از امیرمؤمنان (علیه السّلام) روایت کرده: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در غدیر خم بر کنده درختی ایستاد و در حالی که دست علی (علیه السّلام) در دست او بود فرمود: «ای مردم! آیا شهادت میدهید که خداوند پروردگار شماست؟» گفتند: «آری»، فرمود: «آیا شهادت میدهید که خدا و رسول او بر شما سزاوارترند؟» گفتند: «آری»، فرمود: «آیا شهادت میدهید که خدا و رسول او سرپرست شما هستند؟» گفتند: «آری». آنگاه فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی (علیه السّلام) مولای اوست.»[3]
- بزّار از سعد بن ابی وقّاص روایت کرده: «عایشه دختر سعد از پدرش روایت کرده: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دست علی (علیه السّلام) را گرفت و فرمود: «آیا من از مؤمنان بر خودشان سزاوارتر نیستم؟ پس هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست.»[4]
- نسائی؛ نسائی از زید بن ارقم روایت کرده: «ابو طفیل از زید بن ارقم روایت کرده: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از حجّة الوداع بازمیگشت که در غدیر خم منزل کرد و به درختانی که در آن نزدیکی بود اشاره کرد. اصحاب، آنجا را تمیز کرده و سایبانی برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فراهم نمودند و حضرت زیر آن قرار گرفت و فرمود: «خداوند مرا به سوی خویش فرا خوانده و من دعوت او را اجابت نمودهام. اینک، دو اثر گرانبها میان شما به جای میگذارم که یکی از آن دو، مهمتر از دیگری است؛ کتاب خدا و اهلبیت من. مراقب باشید پس از من با آنها چگونه رفتار میکنید. این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند.» سپس فرمود: «خداوند مولای من و من سرپرست مؤمنانم.» سپس دست علی (علیه السّلام) را گرفت و فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی (علیه السّلام) مولای اوست؛ بار خدایا هر که او را دوست بدارد دوست و هر که را دشمن بدارد دشمن بدار!» ابوطفیل گوید: «از زید پرسیدم آیا تو خود این سخنان را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدی؟» زید در پاسخ گفت: «همه آنهایی که اطراف درختان بودند حضرت را با چشم خود دیده و سخن او را با گوش خود شنیدند.»[5]
- طبرانی؛ طبرانی از زید بن ارقم روایت کرده: «همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودیم که به غدیر خم رسیدیم. در آنجا درختی بود حضرت به آن اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز کردند و آن روز به اندازهای گرم بود که روزی به گرمی آن ندیده بودیم. در آنجا بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به ایراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثنای الهی، فرمود: هر پیامبر به اندازه نیمی از عمر پیامبر پیشین زندگی میکند؛ من به زودی دعوت الهی را اجابت میکنم و دو یادگار گرانبها میان شما به جای میگذارم که اگر از آنها پیروی نمایید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترت من. سپس دست علی (علیه السّلام) را گرفت و فرمود: ای مردم! چه کسی بر جان و مال شما سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول او داناترند. آنگاه فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست.»[6]
- حاکم نیشابوری؛ حاکم نیشابوری از زید بن ارقم روایت میکند: «یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت نمود که همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودیم که به غدیر خم رسیدیم. در آنجا درختی بود که حضرت به آن اشاره کرد و از اصحاب خواست تا زیر آن را تمیز کنند. آن روز به اندازهای گرم بود که روزی به گرمی آن ندیده بودیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در آن مکان به ایراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثنای الهی فرمود: هر پیامبر به اندازه نیمی از عمر پیامبر پیشین خود زندگی میکند؛ من به زودی دعوت الهی را اجابت میکنم و دو یادگار گرانبها میان شما به جای میگذارم، اگر از آنها پیروی نمایید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترت من. سپس دست علی (علیه السّلام) را گرفت و فرمود: «ای مردم! چه کسی بر جان و مال شما سزاوارتر است؟» گفتند: «خدا و رسول او داناترند». آنگاه فرمود: «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست.»[7]
پینوشت:
[1]. مسند أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 5، ص 366. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه، دار الفکر، بیروت، ج 1، ص 45. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. السّنّة، شیبانی، المکتب الإسلامی، بیروت، ص 605. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. البحر الزخّار، بزار، بیروت، ج 4، ص 41. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. خصائص أمیرالمؤمنین، نسائی، کویت، ج 1، ص 96. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. المعجم الکبیر، طبرانی، مکتبة الزهراء، موصل، ج 5، ص 171. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[7]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 613. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
دیدگاهها
babak
1394/02/19 - 18:15
لینک ثابت
آفتاب آمد دلیل افتاب ادله
شیعه
1397/10/02 - 20:17
لینک ثابت
چه داند آنکه اشتر میچراند.
افزودن نظر جدید