برداشت بهائیان از روایات ظهور با امر جدید
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان برای اثبات و معقول جلوه دادن ادعای قائمیت و پیامبری علیمحمد شیرازی، مجبور به یافتن مؤیّداتی از طریق روایات اسلامی برای ایشان و بالطبع فرقهی باطل خود، که علیمحمد شیرازی مُبَشر آن است، شدند. ایشان با تحریف، تقطیع و تفسیر ناصحیح روایات مربوط به مهدویت، سعی در به انحراف کشیدن موضوع مهدویت دارند. از جملهی روایاتی که مبلّغان بهائی به آن استناد میکنند، روایتی از امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) است.
راهب، از حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) میپرسد: «أخبِرنِی عَن ثَمانِیَةِ أحرُفٍ نَزَلَت فَتَبَیَّنَ فِی الأرضِ مِنهَا أربَعَةٌ وَ بَقِیَ فِی الهَواءِ مِنهَا أربَعةٌ علی مَنَزَلَت تِلکَ أربَعةٌ الَّتی فِی الهَواءِ وَ مَن یُفَسِّرُهَا قَالَ ذَاکَ قائِمُنَا یُنزِلَهُ الله عَلَیهِ مَا لَم یُنَزِّل عَلَی الصِدِّیقِنَ و الرُسُلِ وَ المُهتَدینَ [1]؛ به من خبر دِه از هشت حرفی که نازل شده است که چهار حرف آن در زمین آشکار شده و در هوا، چهار حرف آن باقی مانده است؛ بر چه کسی آن چهار حرفی که در هواست، نازل میشود و چه کسی آنها را تفسیر میکند؟ امام پاسخ داد: قائم ماست که بر او نازل میشود و او تفسیرش میکند و بر او چیزی نازل میشود که بر صِدّیقان و رسولان و هدایتشدگان نازل نشده است».
مبلّغ مشهور بهائیت، ابوالفضل گلپایگانی، در رابطه با این حدیث میگوید: «از این روایت دانسته میشود که قائم، شارع خواهد بود وگرنه به غیر شارع، چیزی از آسمان نازل نخواهد شد».[2] اما چند اشکال به برداشت بهائیان از این روایت وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
اشکال اول: ممکن است منظور از کلمهی «هواء» که در روایت ذکر شده، خزینهی اسرار الهی باشد و منظور از «نزول چیزی بر حضرت مهدی (عج) که بر پیامبران قبل نازل نشده»، دستور به عمل کردن به باطن شریعت است، زیرا تا قبل از ایشان، نمایندگان خدا بر روی زمین، بنابر ظاهر حکم و عمل میکردند و مأمور به باطن نبودند، اما امام زمان (عج)، مکلف به حفظ ظاهر و وضعیت آشکار مردم نیست [3] و به باطن عمل و حکم مینماید. بنابراین، روایت دلالت بر ظهور قائم با دین جدید ندارد.
اشکال دوم: نزول هرچیزی از آسمان بر قلب، نشانگر وحی، پیامبری جدید و نسخ ادیان گذشته نیست و نمیتواند دلیل برای شارعیت باشد. همچنان که بر امامان بعد از پیامبر، الهاماتی از آسمان بر قلب ایشان میشده و بواسطهی آن نسخی هم صورت نگرفته است.
اشکال سوم: همچنین میتوان گفت منظور از این نزولات که در روایت ذکر شده، دستورالعمل خاصی است که حضرت مهدی (عج) برای ادارهی حکومت جهانی خود و مقابله با حوادث، نیازمند آن است و این، غیر از شارعیت و پیامبری است؛ همچنان که در کتاب کافی به آن اشاره شده است.
بنابراین این روایت و همچنین روایاتی از این قبیل، دلالت بر ادعای پیامبری امام زمان (عج) ندارد تا بهائیان بخواهند از این طریق، ادعای قائمیت و پیامبری مبشر خود، علیمحمد شیرازی، را توجیه کنند.
پینوشت:
[1]. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، بیتا، ج 1، ص 483.
[2]. ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، نسخه الکترونیکی، ص 194.
[3]. ر.ک: مولی محمدصالح مازندارنی، شرح اصول الکافی، بیروت: دار احیاء تراث العربی، 1421 ق، ج 7، ص 267.
[4]. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، بیتا، ج 1، ص 280.
دیدگاهها
ادمین کانال نقد...
1395/07/14 - 12:27
لینک ثابت
سلام علیکم
افزودن نظر جدید