عكس العمل خسروپرويز در قبال نامه پيامبر چه بوده است؟
خسروپرويز يكي از پادشاهان ايران در دوره ساساني بوده، او بيست و سومين پادشاه از اين سلسله است. در نزد روميها به خسرو دوم معروف و در نزد مورخين ايراني به پرويز (خسرو) معروف است که بعد از هرمز به تخت نشست.[1] خسرو به خاطر قتل فرماندهان و خشونت تمام در حق آنان بدست پسرش شيرويه و با حمايت بزرگان و فرماندهان نظامي در سال628 م به قتل رسيد.[2] در خصوصيات او آورده اند كه: مردي بدخو، دو رو، و حريص بود و ملت را زير بار ماليات خرد كرد نه مراعات اقويا مي كرد و نه ضعفا و طبقات پايين و مستضعف، او به خاطر بدگماني، خدمتكاران خود را از دم تيغ مي گذراند.[3] رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر اساس رسالت جهاني كه خداوند متعال بر عهده او گذاشته بود مأمور بود پيام الهي را به گوش جهانيان برساند در راستاي اين رسالت كه پس از استقرار در مدينه و دفع تجاوزات مشركين در داخل و بستن قرارداد حديبيه با مشركين قريش، نامه هايي را به سران و پادشاهان كشورهاي ديگر ارسال نمود و آنان را به پذيرش دين مبين اسلام دعوت نمود، مخاطب نامه هاي آن حضرت سه دسته بودند، پادشاهان بزرگ امپراطوريهاي ايران و روم، رؤساي طوايف و قبايل عرب كه زير سيطرة حكومت روم و ايران بودند و رؤساي مذاهب بزرگ جهان از جمله مسيحيت كه در امپراطوري روم نفوذ چشمگيري داشتند. از آن جهت كه به حضور آن حضرت در مدينه رسيده اند، چنين بر مي آيد كه هر يك از اين گروهها و رؤساي كشورها پاسخهاي متفاوت به آن حضرت داده اند. مواضع مختلف سران كشورها در قبال نامه هاي دعوت آن حضرت در سرنوشت ملت و فرهنگ اين كشورها و قبايل طوايف تأثير فراواني داشت، چنانكه آن حضرت در نامه مرقوم مي فرمود كه اگر اسلام بياوري امارت كشورت محفوظ خواهد ماند.[4] بنابراين از قتل و غارت در امان خواهد بود و مردم اين كشور چونان يك مسلمان از حقوق اسلامي برخوردار خواهد شد. برخي از سران قبايل و مذاهب و كشورها با قبول اسلام امنيت و آسايش را براي ملت خود ببار آوردند و برخي با قبول جزيه جان و مال خويش را در ساية اسلام محفوظ نمودند.[5] مثل پادشاه بحرين و غسّان و يمن اما برخي از آنها با عدم پذيرش اسلام و جزيه نه تنها آينده تخت و تاج خود و خاندان خود را بر باد دادند بلكه براي مردم كشور خويش نيز بدبختي ها و گرفتاريهاي فراواني ببار آوردند دربارة عكس العمل خسروپرويز پادشاه ايران دو نوع گزارش در منابع تاريخي آمده است كه كاملاً با هم متناقض هستند. يعقوبي كه از مورخين عصر عباسي است و گزارشهاي تاريخي او قابل توجه و دقيق بوده است دربارة نامة رسول خدا چنين مي نويسد: «... رسول خدا نزد پادشاهان.... فرستاد و آنان را به اسلام دعوت نمود، ... عبداله بن خدافة سهمي را نزد خسرو فرستاد و به او نوشت.... و خسرو بدو نامه اي نگاشت و آن را ميان دو پاره حرير نهاد و در ميان آن دو مشگي گذاشت... چون فرستاده آن را به پيامبر داد آن را گشود... پيامبر فرمود: بايد البته بدين من در آيي يا خودم و يارانم بر سرت خواهيم آمد و امر خدا از آن شاينده تر است...»[6] البته يعقوبي گزارش مقابل آن را نيز بيان كرده و قول اول را خودش قبول نموده است در هر دو صورت توقع پيامبر اسلام كه پذيرش دين اسلام از طرف خسروپرويز است برآورده نشده است؛ لذا نمي توان واكنش او را مثبت تلقي كرد؛ اما اگر گزارش دوم يعقوبي درست باشد كه بسياري از مورخان آن را نقل نموده اند، بايد گفت كه وي نسبت به نامة پيامبر بسيار گستاخانه برخورد كرده است. برخي از مورخين نوشته اند كه خسروپرويز نامه رسول خدا را پاره كرد و با غرور گفت اين كيست كه نام مرا بعد از نام خودش نوشته، آنگاه مشتي خاك در پاكت گذاشت و براي جواب به آن حضرت ارسال داشت و «باذان» حاكم يمن را مأمور دستگيري آن حضرت نمود.[7] در هر صورت عكس العمل خسروپرويز در قبال نامة پيامبر اكرم مثبت نبوده است تا منظور نظر پيامبر اكرم باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مكاتب الرسول،،نویسنده: احمدي ميانجي.
2. تاريخ يعقوبي،،نویسنده: ابن واضح يعقوبي.
3. فرازهائي از زندگاني،نویسنده: پيامبر اسلام، جعفر سبحاني.
پي نوشت ها:
[1] . پيرنيا، حسن، ايران باستان، تهران، دنياي كتاب، چاپ اول، 1370، ص 343.
[2] . كريستن سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، تهران، دنياي كتاب، چاپ نهم، 1374، ص 3 ـ 642.
[3] . گيرشمن، ايران از آغاز تا اسلام، تهران، علمي فرهنگي، چاپ دهم، 74، ص 368.
[4] . ر.ك: احمدي، علي، مكاتيب الرسول، قم، نشر ياسين، چاپ اول، 1363، ج 11، ص 97 ـ 90.
[5] . مانند، قبايل اطراف مدينه و مكه و اهل يمن و و طائف. طبري، تاريخ، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ دوم، 1408، ج 2،ص 196. و آيتي، تاريخ پيامبر اسلام ، انتشارات دانشگاه، 1366.
[6] . ابن واضح يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ترجمه آيتي، تهران، علمي و فرهنگي، چاپ هفتم، 1374، ج1، ص442 و ابن كثير.
[7] . ابن سعد طبقات، مكتبة المعارف، چاپ بيروت، چاپ 1، 1380 ق، ص 260 و ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادر، 1399، ج 2، ص 213 و ابن كثير، البدايه و النهايه، بيروت، مكتبه المعارف، 1409، ج 4، ص 269.
دیدگاهها
ناشناس
1395/01/19 - 23:38
لینک ثابت
البته معلوم بود خسروپرویز نمی
جواب
1395/01/20 - 00:52
لینک ثابت
شما مسلمون هستی ؟ جناب ناشناس
korosh
1395/01/20 - 06:49
لینک ثابت
این مطلب را از خودتون می گین
متنفر از پان عر...
1395/03/12 - 10:45
لینک ثابت
خسروپرویز بهترین کار ممکن رو
متنفر از كورش
1395/03/12 - 12:54
لینک ثابت
اگه اينجوره خسرو پرويز چرا در
korosh
1395/03/16 - 17:21
لینک ثابت
به نظر می رسد که شما از
ایرانی
1395/03/19 - 02:43
لینک ثابت
لطفا از خودتون مطلب نذارید
وحيد
1395/03/19 - 10:18
لینک ثابت
از فرشيد بيسواد انتظاری بيش
korosh
1395/03/19 - 11:38
لینک ثابت
از آیین باستان شما چی باقی
بهمن
1397/04/07 - 14:46
لینک ثابت
یعنی طبق نامه بالا اگر خسرو
saman
1397/04/07 - 14:58
لینک ثابت
وقتی دین حق آمد جایی برای
افزودن نظر جدید