گفتگو با دختری که قربانی انحرافات کشیش سعید عابدینی شد

  • 1392/09/24 - 09:44
یکی از قربانیان سعید عابدینی گفت: سعید هیچ‌گاه به خاطر مسیح به مسیح ایمان نیاورده است بلکه به خاطر هوس‌هایش و آزادی از قید و بندهای اخلاقی به سمت کلیسا قدم برداشت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_

دستان لرزان خانم م-الف حکایت از آن داشت که از رابطه اش با سعید عابدینی ، پشیمان و البته بسیار متضرر شده است به طوری که بارها در طول مصاحبه با چشمان اشک بار او مواجه شدیم. م-الف که به امید رهایی از مشکلات پیش آمده در زندگی اش و به امید رسیدن به خدا به سمت سعید عابدینی کشیده می شود نمی دانسته که قرار است در دام (به قول خودش) یک شیادحرفه ای بیافتد کسی که با دستاویز قرار دادن نام خدا ودین مسیح بسیاری از دختران همانند او را اغفال می کند و مسیر زندگی آنها را دچار انحراف می کند.

-به عنوان نخستین سئوال لطفا توضیح دهید چه شد که به سمت سعید عابدینی کشیده شدید؟

ببینید آدم ها زندگی های متفاوتی دارند، درواقع عوامل مختلفی هست که مسیر زندگی انسان ها را تغییر می دهد. بگذارید واضح تر بگویم، وجود مشکلات مالی،درگیری های خانوادگی،اعتیاد و از این دست مسائل آدم را به سمتی می برد که می خواهد از آنها خلاص شود من هم به دنبال همین مسئله بودم.

-پس درواقع شما دارای مشکلات خانوادگی و اجتماعی بودید؟

بله- خانواده من وضعیت خوبی نداشتند چون پدرم معتاد بود،مادرم هم اهمیت خاصی به زندگی من و دیگر اعضای خانواده نمی داد خوب شما از یک دختر جوان در این سن چه انتظاری دارید؟

-چگونه با سعید عابدینی آشنا شدید؟

من اول از طریق یکی از دوستانم که بعدها فهمیدم ارتباط خاصی با سعید دارد، با کلیسا آشنا شدم فکر می کردم که می توانم از طریق رفتن به کلیسا خلاء های موجود در زندگی خودم را پرکنم و در همان جا بود که با سعید عابدینی آشنا شدم تاجایی که خاطرم هست سعید هم تازه ایمان دار شده بود، البته کم کم رفتنمان به کلیسا کم شد و من از طریق این دوستم با جلسات خصوصی سعید آشنایی پیدا کردم، جلساتی که بعداً متوجه شدم همان کلیسای خانگی است. درواقع دیگر به کلیسا نمی رفتیم وبیشتر در این جلسات خانگی شرکت می کردیم.

-می توانید کمی بیشتر در خصوص شرکت کردنتان در این جلسات و ارتباط با سعید عابدینی بگویید؟

من گفتم ابتدا از طریق این دوستم که بعدا فهمیدم رابطه بسیاری با سعید دارد با این جلسات آشنا شدم

-ببخشید صحبتتان را قطع می کنم اگر امکان دارد می شود اسم دوستتان را بگویید؟

بله-نسیم

-پس نسیم ارتباط ویژه ای با سعید داشت؟

دقیقا همین طور است.

-خوب، برگردیم به شرکت در جلسات و ارتباط با سعید، بفرمایید؟

من و نسیم در این جلسات زیاد شرکت می کردیم. سعید با من طرح دوستی ریخت و با ظاهرسازی من را به خود جلب کرد روابط ما عمیق تر شد تا جایی که من بعضی از شب ها به منزل پدری سعید می رفتم و شب را به اتفاق سعید آن جا سپری می کردم.

-پس باید اطلاعات خوبی از خانواده سعید داشته باشید؟

تقریبا همین طوری است که شما می گویید، سعید در یک خانواده آشفته با مشکلات فراوان روحی و روانی بزرگ شده است. بعضی از شب هایی که من آن جا بودم و خانواده سعید هم حضور داشتند می دیدم که تمام خانواده سعید برای آن که یک خواب راحتی داشته باشند کلی داروهای جورواجور مصرف می کردند، خود سعید هم از این موضوع مسثنی نبود او هم علاوه بر این که در سال های اولیه وضع مالی خوبی نداشت، از نظر روحی و روانی هم مشکل داشت، تا جایی که من خبر دارم یکبارهم خودکشی کرده است!

-می دانید که این سابقه خودکشی در چه سنی اتفاق افتاده است؟

حدوداً بیست سالگی

-شما که فهمیدید سعید مشکل روحی و روانی دارد، اصلا زندگی سعید مشکل دارد چرا با سعید رابطه تان را ادامه دادید؟

اولا که من سابقه خودکشی سعید را بعدها از طریق نسیم فهمیدم، ولی زندگی سعید تقریبا مثل زندگی خودم بود فکر کردم می توانیم با هم از این زندگی های مشکل دار رهایی پیدا کنیم. به همین خاطر بود که با سعید دوستیم را بیشتر کردم. ضمنا سعید وانمود می کرد که تغییر کرده و می تواند این تغییر و تحول را به دیگران هم منتقل کند در حالی که بعدا متوجه شدم وضعیتش بدتر هم شده، به قول معروف زده به سیم آخر و از هیچ انحرافی ابایی ندارد. اصلا تبدیل شده بود به یک کلاش که فقط به دنبال هوس بازی و پول بود.

-می توانید در مورد دوران جوانی سعید توضیحاتی بدهید؟ منظورم دقیقا رفتارهای این دوران اوست.

-بله سعید دوران جوانی اش را به عیاشی های بسیاری گذرانده است، همیشه در صحبت هایش حتی در جمع وانمود می کرد که از این گذشته تاریک عبور کرده و می خواهد دیگران را نجات دهد.

اما دقیقا در همین دوران سعید به عشق نافرجام دختری به نام نئولا تن می دهد ولی این عشق خیلی زود جایش را به هوس بازی می دهد و نئولا به همین دلیل از این رابطه کنار می کشد….

-خانم م-الف شما گفتید سعید عابدینی عاشق نئولا شده بود، پس چرا براحتی عشقش را از دست داد؟

ببینید، گفتم که سعید یک آدم هوس باز و عیاش بود،من فکر می کنم عشق به نئولا از اولش هم به خاطر هوس بازی بود، چون بعدها رفتارهای سعید با دختران را در کلیسای خانگی می دیدم.کسی نمی تواند عاشق کس دیگری باشد و به راحتی با دیگران رابطه برقرار کند!!

-البته صحبت در مورد کلیسای خانگی و نقش سعید عابدینی درآن را به ادامه سئوالات بعدی در گفت و گو موکول می کنیم، اما در این قسمت لطفا کمی در مورد رفتارهای سعید از زمانی که وارد مجموعه کلیسای جماعت ربانی شده بود توضیح دهید؟

از نظر من سعید یک فرد دروغ گو و شیاد است، چون او ادعا می کرد که از سوی مسیح مامور شده تا دیگران را هدایت کند و به سمت خدا ببرد اما کسی که از سوی مسیح انتخاب می شود باید شخص پاک و بی آلایشی باشد نه اینکه دست به هرکاری بزند تا به خواسته های خودش برسد.

-ببخشید، منظورتان از این جمله آخری چیست،یعنی سعید به دنبال چه خواسته هایی بود که دست به هر کاری می زد؟

سعید یک اخلاق خاصی داشت، خیلی عاشق رفتن به آمریکا بود، همیشه می گفت آمریکا کشور رویاهامه و یه روزی میرم اونجا و به آرزوهام می رسم، می گفت از بچگی عشق آمریکا بودم!

یه چیز جالب هم بگویم حتی شب ها سعید جدیدترین فیلم های آمریکایی را نگاه می کرد و از آنها لذت می برد به قول خودش شیفته فرهنگ آمریکایی بود.

-دیگر چه خواسته ای داشت؟

سعید خیلی دوست داشت آدم سرشناس و معروفی باشد براش مهم نبود که از چه راهی به این هدف برسد فقط دوست داشت آدم بزرگی باشد به خاطر همین دست به کارهای عجیب و غریب زیادی می زد!

-مثلا چه کاری؟

گفتم که من بعضی شب ها به خانه پدری سعید می رفتم، عابدینی یه دوستی داشت به نام وحید زردی، در آن دوران که در کلیسا شرکت می کردند سعید و وحید مدعی شده توانایی احضار روح و جن را بدست آورده اند به همین خاطر شب ها به بالای پشت بام خانه پدر سعید می رفتند و کارهای عجیب و غریب می کردند و سرودهای خاصی می خواندند و میگفتند که ما اجنه و شیاطین را به تسخیر درآورده ایم، من شاهد بودم که بارها همسایه ها از این رفتارهای سعید و وحید به تنگ آمده بودند و چندین بار هم شکایت کردند، پدر سعید هم از این حرکات او خیلی ناراحت بود و چندین بار با سعید درگیر شد ولی خوب فایده ای نداشت سعید کار خودش رو تکرار می کرد.

-پس سعید به جز ادعای دیدن مسیح، ادعای احضار روح و جن هم داشت؟

بله-نه تنها این ادعا که مدعی معجزه گری هم بود! می گفت مسیح به او معجزاتی داده اما نمی دانم چرا هیچ وقت این معجزاتش در مورد خانواده اش کارساز نبود، اگرسعید معجزه بلد بود باید اول خانواده خودش رو نجات می داد!

دیدگاه‌ها

ye modat be vaseteye baazi az masael ba in tip adama ziad ham sohbat budam. Ina yeki az dalayele bozorgeshun k az eslam dur mishan va mortad mahsub mishan ine ke eslam dasto baleshun ro mibande, Dar eslam hameye zan ha joz mahareme sababi ya nasabi bar yek mard haram hastan va baraye yek khanum ham hamin tore. in tip afrad mikhan azadie bi gheydo shart dashte bashan va betunan ba har zani ertebat begiran daghighan mesle chizi k dar masihiat hast. Ertebatat mehmani raftan ha gashto gozar ba afrade na mahram dar masihiat ya adyane dige manie khasi nadare va azadie kamel vojud dare. pas be bahaneye inke gom shodeye khodeshun ro natunestan dar eslam peida konan ya inke doa mikonan bar avarde nemishe ya be ghole khodeshun tanaghozat k mibinan ya akhunde fased k mibinan az eslam roo bar migardunan. Ama dar payan chizi ayedeshun nemishe joz felakat.. Kasi k dinesh ro be in elat avaz mikone k azadi haye ejtemai ya jensie bishtar dashte bashe por vazehe ke خسر الدنیا والاخره mishe. Kash ye kam vosate didemun ro goshtaresh midadim va be hadaf haye aali va tulani modat mii andishidim

متأسفم که در مورد افرادی که خودشون حضور ندارند به راحتی مطلب مینویسید و منتظر میکنید . من دفاعی از سعید عابدینی و غیره نمیکنم هرچند خودم هم مدتی به همان دلایلی که سعید در زندان بوده ، زندانی بودم و از سعید هم بیشتر حبس کشیدم اما اینطور نیست که این خانم گفته اند . مگر میشود که شما مدتها با کسی در ارتباط باشید و ارتباط شما نامشروع باشد و نتوانید علیه آن شخص شکایت کنید؟ مگر مملکت قانون نداره که هر کی هرچی خواست به هر کی دلش خواست تهمت میزنه و هیچ کسی هم ککش نمی گزه . سعید عابدینی شاید عشق آمریکا داشته شاید رویاهایی داشته که هیچکدامش گناه نیست اما من مطمئنم که این خانم در مورد روابط سعید با دخترها و خانم ها دروغ میگویند . ما در کلیسا به یکدیگر خواهر و برادر میگوییم . چگونه کسی می تواند به خواهر خودش نظر سوء داشته باشد آن هم کسی که به مسیحیت آمده تا پاک ترین و بی ادعا ترین زندگی روحانی را تجربه کند؟ چگونه میتوان به سعید و امثال سعید این اتهامات ناروا و از دم گناه آلود را وارد کرد و از عقوبت الهی نهراسید؟ امیدوارم شماهم برای رسیدن به مقصود خود از همان روش های قدیمی و سنتی که در طول تاریخ مسیحیان را با آن ها نابود و خفه کردند استفاده کنید و این بازی کثیف را خاتمه دهید . به قول مولایتان حسین اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.