مسیحیت
يك نویسندهی مسيحی در معارضه با سورهی مبارکهی كوثر، جملاتی آورده است كه علاوه بر مضحك و بیمعنا بودن آنها، قانون معارضه را هم رعايت نكرده است؛ و دارای چند اشكال ادبياتی نيز هست و درمجموع، نهتنها توان معارضه با قرآن را ندارد، بلكه قابليت اين را هم ندارد كه با قرآن مقايسه شود.
تثليث بهعنوان اصل بنيادی در اکثر فرقههای مسيحيت، محسوب میشود و متأسفانه برای توضيح يا توجيه اين قاعده، هيچ دليل عقلی ندارند و تنها راه پذيرش تثليث را «ايمان به مسيح» میدانند، با این حال در كتاب «تعاليم كليسايی كاتوليك» ادعاشده است كه مسيحيت برای تمام اعتقادات خود دليل عقلی دارد!
قرآن كريم در آيات متعدد بيان كرده است كه هیچکس نمیتواند همتاي قرآن بياورد، يكي از نويسندگان مسيحي در مقالهای، سورهای ساخته است و ادعا كرده همتاي سوره حمد است درحالیکه اين سوره از چند جهت مشكل دارد و نمیتواند با قرن كريم معارضه كند.
يكي از عمده اعتقادات مسيحيان اين است كه متن عهد جديد به نويسندگان آنها الهام شده است، اما اين ادعا علاوه بر اينكه دليل قطعي ندارد، تناقضات و اشتباهات زياد و اهانتهایی كه به عيسي (عليهالسلام) شده است، اين ادعا را باطل میکند.
يكی از اشكالات مسيحيان به قرآن و اسلام اين است كه اسلام حق چندهمسری را فقط برای مردها قائل است و اين حق را از زنان سلب كرده است و اين حكم اسلام نوعي خودخواهی است! درحالیکه اگر مشكلات اجتماعی، حقوقی و عاطی اين ادعا را در نظر میگرفتند چنين اشكالی به اسلام گرفته نمیشد.
یكی از شبهات مسيحيان بر قرآن اين است كه: «بخش مكى قرآن خالى از تشريع و احكام است، درحالیکه بخش مدنى مملو از قوانين و احكام است و اين امر دليل بر آن است كه محمد بهتبع تأثيرى كه از محيط زندگانى خويش مىپذيرفت قرآن را تأليف و تدوين مىكرده است.» لیکن اگر اين ادعا صحيح بود، مىبايست تأثير يهوديان و مسيحيان مدينه بر عربهايى كه در اين شهر با آنها زندگى مىكردند، ازجمله پيامبر و ائمه اطهار (عليهمالسلام) آشكار مىبود، درحالیکه چنين نبود.
كشيش ساسان توسلی ادعا میکند كه: «قسمت زيادی از قرآن قبل از جمعآوری از بين رفته است.» اما حضرت آیتالله خويی (رحمتالله عليه) در كتاب البيان، بيش از شش دليل قطعی بيان میکند و ثابت میکند كه جمع قرآن بهطور حتم در زمان پيامبر اكرم (صليالله عليه و آله) انجامشده است و آن حضرت (كه عقل كامل است) چنين امر مهم و خطيری را به زمان آينده موكول نكرده است.
مسیحیان در طول تاریخ همیشه خود را صلح جو و کتاب مقدس خود را سرشار از مضامین صلحجویانه میپندارند. حال آنکه واقعیت را همیشه و از همه نمیتوان پنهان کرد و هر کس به کتاب مقدس مسیحیت مراجعه کرده و نگاهی گذرا در لابلای روایتها و داستانهای آن بیاندازد حقیقت برایش روشن خواهد شد.
مسيحيان ادعا ميكنند كه آيه 78 سوره نساء با آيه بعدي تناقض دارد، زيرا خير و شر را ابتدا به خداوند نسبت داده و سپس به انسانها نسبت ميدهد.
عیسی مسیح علاوه بر اینکه خود را پیامبر بنیاسرائیل میداند، شاگردان و حواریون خویش را نیز مأمور هدایت بنیاسرائیل میکند: «این دوازده را عیسی فرستاده، بدیشان وصیت کرده، گفت: از راه امّتها مروید و در بَلَدی از سامریان داخل مشوید، بلکه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید.»
خود مسیحیان معترفاند که اناجیل توسط شاگردان و شاگردان شاگردان عیسی مسیح سالها پس از او نوشتهشده است. از طرفی کتاب مقدس شهادت میدهد که در مواقع خطر، شاگردان، عیسی مسیح را رها کرده و میگریختند. بنابراین اگر چیزی هم در اناجیل نوشتهاند، یقینی و عینی نبوده بلکه مبتنی بر نقل عمومی که خطا در آن زیاد است، میباشد.