بهائیت وشیخیه
شعار «تعدیل معیشت عمومی» به زعم عبدالبهاء از تعالیم بدیع بهاءالله است که برای رفع فقر و تبعیض، باید به صورت قانون درآید و ثروتمندان ملزم به رعایت آن باشند، از طرفی انفاق و رسیدگی به فقرا یک امر اخلاقی و انسانی است که با اجبار سازگاری ندارد؛ لذا عبدالبهاء برای جمع این دو، به قانون اختیاری روی آورده و عمل به آن را اختیاری میداند.
پیروان باب در زمان عثمانیها وقتی در زمان حضور در عراق مشکلاتی برای مردم آن دیار ایجاد کردند و حکومت آنها را به جاهای مختلف تبعید کرد و وقتی اینها به استانبول وارد شدند، دو سه روز اول در مهمان خانه و سپس به مدت چهار ماه در جای وسیعتری در پایتخت عثمانی اقامت گزیدند تا اینکه با فرمان سلطان آنها را در ادرنه جای دادند.
مبلّغان و بزرگان بهائی برای توجیه ناتوانی به اصطلاح پیامبرشان در ارائهی معجزه، دست به انکار معجزات پیامبر اسلام زده و اصل معجزه را برای اثبات نبوت، نپذیرفتهاند. در پاسخ به این شبهه میگوییم: معجزات پیامبران به خصوص پیامبر اسلام در تاریخ ثبت شده و ایشان معجزات را دلیلی بر اثبات حقانیتشان میپنداشتند.
عبدالبهاء دومین رهبر فرقهی بهائیت، برای نظام رهبری پس از خود، دو پایهی اساسی، با عناوین ولیامر و بیتالعدل، پیشبینی کرده و قرار بر این بود که این دو مکمل یکدیگر باشند و بدون وجود هریک، دیگری اعتبار نداشته باشد. اما با عقیم ماندن شوقیافندی پیشبینی سران بهائی به خطا رفت و بیتالعدل پس از او، مشروعیت خود را از دست داد.
بهائیان سعی دارند که حسینعلیبهاء، سرکردهی بهائیان، را در جریان ترور ناصرالدین شاه بیتقصیر جلوه دهند و علت آزادیش از زندان را اثبات بیگناهیاش میدانند. اما حقیقت آن است که بنا به اعتراف نزدیکان حسینعلیبهاء، ایشان طراح اصلی ترور ناصرالدین شاه بوده و علت آزادیاش از زندان هم وساطت امپراتوری روس بوده است.
حسینعلینوری، برای دین نشان دادن فرقهی خود، 9 رکعت نماز بر پیروان خویش واجب کرده است. شرح این نماز، در جریان اختلاف فرزندان او بر سر جانشینیاش، از بین رفته است و اکنون هیچیک از بهائیان از مفاد آن اطلاع ندارند. اما به نظر میرسد که بهاءالله، حتی برای یاد گرفتن اطرافیان هم حاضر به خواندن این نماز نشده است.
از جمله ویژگیهای حجتهای الهی، معرفی ایشان توسط حجتهای قبل از ایشان بوده است. بهائیان، برای مشروع جلوه دادن ادعای پیامبری سرکردگان خود سعی در پیدا کردن مؤیداتی در دین اسلام برای آنها دارند. اما با بررسی آیات و روایات اسلامی، به این مهم پی میبریم که هیچ سندی بر تأیید ایشان در دین اسلام وجود ندارد.
سران فرقهی بهائی در سخنان خود بر این امر تأکید داشتند که دین باید سبب ایجاد الفت و محبت باشد؛ چرا که در غیر اینصورت بیدینی بهتر است. ایشان این تعلیم را اختراع فرقهی خود میپندارند. اما با بررسی تاریخ و احکام این فرقه، موارد بسیاری در تناقض با این تعلیم به ظاهر بدیع یافت میشود؛ نظیر مجازات طرد برای برخی اعضای این فرقه.
یکی از مسائل مورد اتفاق میان اسلام واقعی و فرقهی ضالهی بهائیت، مسألهی عصمت انبیای الهی و اوصیای آنهاست؛ مقامی که بهاءالله از آن با عنوان عصمت کبری یاد کرده است. با این حال شخصی که بهائیان ادعا دارند ناسخ اسلام است (علیمحمد شیرازی)، گناهانی مرتکب شده که عصمت و حقیقی بودن ادعایش را منتفی میکند.
یکی از ویژگیهای حجّتهای الهی و یا همان پیامبران، که مسلمانان و بهائیان در آن اتفاق نظر دارند، اُمّیت و درسناخوانده بودن ایشان است. با این حال، در مورد علیمحمد شیرازی (باب)، که بهائیان آئین وی را ناسخ اسلام میدانند و او را اُمّی معرفی میکنند، مدارکی موجود است که خلاف این ویژگی را برای او به اثبات میرساند...
خداوند متعال در قرآن کریم، یکی از ویژگیهای پیامبران الهی را سخن گفتن به زبان قومی که در آن مبعوث شدهاند، معرفی میکند، اما بر خلاف این سنت الهی، اشخاصی نظیر علیمحمد شیرازی (ملقب به باب) و حسینعلینوری (ملقب به بهاءالله) که آگاهی کمی از زبان عربی نیز داشتند، کتابهای به ظاهر مقدسشان را به زبان عربی، نگاشتهاند.
فرقهی ضالهی بهائیت، برای حفظ بقای خود در پس حمایت دولتهای استعمارگر و دیکتاتور، اقدام به جعل احکامی با عنوان عدم جواز دخالت در سیاست و منع از جهاد کرده است. جعل این احکام توسط رهبران بهائی، سبب جلب رضایت دولتهای مستبد شده و باعث شده ایشان از این فرقه، برای سرکوب حرکتهای آزادیخواهانه، استفاده کنند.
یکی از اصول دوازدهگانهی بهائیت که ادعا دارند توسط ایشان ابداع شده است «تعدیل معیشت حیات» است. تعدیل معیشت و یا همان عدالت اقتصادی، از ابتدا یکی از دغدغههای اساسی دین اسلام بوده و برای تحقق آن راهکارهایی بیان شده است. این راهکارها را میتوان در سه بخش فرهنگی و اعتقادی، اقتصادی و سیاسی پیگیری کرد.
چندی پیش شاهد دستگیری فردی به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و تبلیغ فرقهی بهائیت، در کشور یمن بودهایم. اما آنچه سؤال برانگیز است، سکوت نهادهای بینالمللی در مقابل جنایات سعودی در یمن و در مقابل اعتراض سرسخت آنها به دولتهای مستقل برای بازداشت عدهی محدودی بهائی، به جرم جاسوسی هستیم!