مکاتب اهل سنت
نبی مکرم اسلام در حدیثی بسیار زیبا در مورد وجوب تبعیت و پیروی از اهلبیت میفرماید: «كسىكه خوش دارد چون من زندگى كند و همچون من بميرد و در بهشت جاودان كه حقتعالى آماده کرده ساكن شود، بايد بعد از من ولايت على بن ابیطالب را داشته باشد، و دوستدارانش را دوست بدارد، و به امامان بعد از من اقتدا ك
شیخ محمد عبدالعال که میگوید: «... از دلایل شیعه شدنم این بود که روزی قبل از نماز در مغازهی دوستی بودم تا هنگام نماز شد، ... مغازهدار که نمیتوانست مغازهاش را ببندد و قصد داشت برای اقامه نماز راهی مسجد شود، با تمام عجلهای که داشت صبر کرد تا شخصی را به جای خود در مغازه قرار دهد، ...
پیامبر اکرم در مناسبتهای مختلف به امت خود فرمودند که به اهل بیت احترام بگذارند و به صورت عملی به این موضوع صحه گذاشته و دیگران را نیز امر میکرد که اهل بیت او را دوست داشته، باعث آزار و اذیت ایشان نشوند؛ در روایتی از پیامبر نقل است: «به آن کسیکه جانم در دست اوست، بغض ما اهل بیت را احدی ندارد، م
بنی امیه دین اسلام را وارونه کرده و تخم نفاق را در سراسر حکومت اسلامی پاشیدند؛ خداوند در قرآن این خاندان را شجره ملعونه مینامد.(آیه 60 سوره اسراء)
«علاء بن عرار نقل میکند که از عبدالله بن عمر در مورد مقایسه امام علی (علیه السلام) و عثمان سؤال شد: عبدالله بن عمر در جواب گفت: از کسی درباره علی سؤال نکن! نيازی نيست که در رابطه با علی از کسی سؤال کنی!
از ميان رهبران مذهبی اهلسنت، ابوحنيفه و مالك بن انس در دوران امام صادق (علیه السلام) میزيسته و محضر ايشان را درك كردهاند، اما محمد بن ادريس شافعی و احمد بن حنبل كه تولدشان بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) بوده نمیتوانند، محضر ايشان را درك كرده باشند، لذا جزء شاگردان بدون واسطه آن حضرت محس
خداوند در قرآن میفرماید: «هر کس پس از آنکه حق بر او روشن شد با پیامبر مخالفت کند و راه غیرمؤمنان رود، او را به آنچه دوست دارد (باطل) وامیگذاریم و جایگاهش جهنم خواهد بود.» و «هر چه پیامبر برای شما آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده برحذر باشید.» و «مرد و زن مومن وقتی خدا و پیامبر دستوری دادند از
ابن ابیالحدید شارح نهج البلاغه در وصف امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) آورده است:
“اعتراف ابوبکر بر هجوم به خانهی وحی”
«من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام دادهام تأسف مىخورم، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم، يكي از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمىكردم.»
عمر بن خطاب خود اقرار کرده است که: «كفوا عن ذكر على بن ابى طالب فلقد رأیت من رسول الله فیه خصالا لان تكون لى واحده منهن فى آل الخطاب احب الى مما طلعت علیه الشمس.[1] از بدگویى على بن ابىطالب (علیه السلام) خوددارى كنید، كه من از رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره فضیلت او خصلتهایى دیدم
«إنّ عمر ضرب بطن فاطمه ... و کان یصیح: أحرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدّار غیر علی و فاطمه و الحسن و الحسین.»
عمر بر شکم فاطمه (س) ضربه زد ... در حالیکه فریاد میزد: خانه را با تمام کسانیکه در آن هستند، آتش زنید! در حالیکه غیر علی و فاطمه و حسن و حسین کسی در خانه نبود.
در کتب علمای اهل سنت عقاید وارده را به خود مختار نسبت دادهاند، که خود او قائل به آن نبود، که این اتهامات عبارتند از: «مختار اولین غالی بود، که از غلوّ در راه جذب شیعیان به خود و پیشبرد قیامش سود میجست.
مروج الذهب، مسعودی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص83.
مختارهیچ فرقه و مذهبی را تشکیل نداد و در اصل نام فرقه کیسانیه که منتسب به او میباشد، در آن زمانها اصلاً مشهور و معروف نبوده است و تاریخ، خود به آن شهادت و گواهی میدهد.
مذاهب ابتدعتها السیاسیه فی الاسلام، عبدالواحد انصاری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص48
قال رسول الله(ص):
«مَنْ زَارَ قَبْرِي وَجَبَتْ
لَهُ شَفَاعَتِي.»
کسیکه قبر من را زیارت کند، شفاعت من بر او واجب
میشود.
این روایت را دارقطنی روایت کرده و عبدالحق آن را تصحیح کرده است.