اسناد
ابن حزم مىنويسد: «امويان در نماز عيد چند بدعت گذاشتند، ازجمله اینکه دیر برای نماز میرفتند، خطبه را پيش از نماز میخواندند و برای این نماز، اذان و اقامه گفتند.»
المحلى، ابن حزم، ص470.
ابن حجر مى نويسد: «درباره اينكه چه كسى نخست اذان گفتن در نماز عيد را باب كرده، اختلاف است. ابن ابى شيبه با سندى صحيح از سعيد بن مسيب نقل مىكند كه معاويه ابتدا این بدعت را گذاشته است. شافعى از زهرى مثل این روایت را نقل کرده است.
ابن حزم اندلسی مینویسد: «ابن عباس میگوید پيامبر (صلیاللهعلیهوآله)، ابوبکر، عمر و عثمان نماز عید را قبل از خطبهها میخواندند و زهری از ابوعبید نقل میکند در زمان خلافت عمر، عثمان و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شاهد بودم که آنان ابتدا نماز عید را میخواندند، سپس خطبه برگزار میگردید. ...
در صحیح بخاری از ابوسعید خدرى نقل شده است: «من با مروان که حاکم مدینه بود در عید قربان یا فطر خارج شدیم و چون به مکان نماز رسیدیم، منبرى را که کثیر بن صلت ساخته بود دیدیم.
شافعى مى گويد: «اذان جز براى نمازهاى معيّن نيست. زيرا ما نديدهايم كه براى پيامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) جز به هنگام نمازهاى معيّن اذان نقل شده باشد.
در روایات اهل سنت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است: «شب قدر را در دهه پایانى رمضان بجویید.»
درالمنثور، سیوطی، ج15، ص541 و 542.
مقاله: «زمان شب قدر نزد اهل سنت»
حدیثی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به دروغ نسبت داده شده که اگر کسی هیچ نمازی نخوانده و قضای نمازهایش را به جا نیاورده باشد؛ در آخرین جمعه ماه رمضان، 4 رکعت نماز کفاره (در هر رکعت پس از حمد، 15 سوره قدر و 15 سوره کوثر) بخواند، و این عمل از نمازهای فوت شده او و والدین و زن و بچه و اقوامش ک
وهابیون معتقدند که در تاریخ اسلام ثابت نیست صحابه پس از حرمت شراب و دیگر محرمات، حرامی انجام داده باشد. (معتقدند کل صحابه عادل هستند.)
صالح العثیمین می نویسد: کرامات اولیاء توسط مذهب اهل سنت و جماعت مورد تأیید است. بعضی از علماء می گویند هیچ نشانه ای برای انبیاء وجود نداشته، مگر اینکه آن معجزه برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اتفاق افتاده است.
ابن مردویه در کتاب مناقب امام علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) از زبان حضرت می نویسد: «به خدا سوگند! آنچنان بر حقانیت خود در شورا استدلال میکنم که نه عرب، نه عجم، نه مشرک و نه هم پیمان نتواند یک فضیلت از آن فضایل من را انکار کند.»
عبدالله افندی مفتی جوان عثمانی، زمانی که فتوای جواز قتل شیعیان توسط مفتی های دیگر صادر نمی شد و دولت عثمانی به چنین فتوایی احتیاج داشت، این فتوا را صادر کرد:
با سند صحیح از ابوصالح حنفی نقل شده است كه ديدم علی بن أبی طالب (عليهالسلام) را كه قرآن را میگرفت و بر سر میگذاشت؛ تا جایی كه من صدای حركت ورقهای آن را میشنيدم. سپس میفرمود: خدايا آنها مانع شدند كه من در ميان امت، حكومت کنم؛ پس خدايا ثواب آن را به من عطا فرما!
با سند صحیح از ابوصالح حنفی نقل شده است كه ديدم علی بن أبی طالب (عليهالسلام) را كه قرآن را میگرفت و بر سر میگذاشت؛ تا جایی كه من صدای حركت ورقهای آن را میشنيدم. سپس میفرمود: خدايا آنها مانع شدند كه من در ميان امت، حكومت کنم؛ پس خدايا ثواب آن را به من عطا فرما!
با سند صحیح از ابوصالح حنفی نقل شده است كه ديدم علی بن أبی طالب (عليهالسلام) را كه قرآن را میگرفت و بر سر میگذاشت؛ تا جایی كه من صدای حركت ورقهای آن را میشنيدم. سپس میفرمود: خدايا آنها مانع شدند كه من در ميان امت، حكومت کنم؛ پس خدايا ثواب آن را به من عطا فرما!