اشتباهات و خطاهای عبدالبهاء
بهائیان در مواجهه با جانشینی شوقی افندی در وصیتی منتسب به عبدالبهاء، سه دسته هستند. بهائیان اصلاح طلب، وصیتنامه را جعلی می دانند. دسته دیگر، آن را نسخ شده میدانند. عمده بهائیان هم صحت و عدم نسخ وصیتنامه را پذیرفته و عصمت بهاء و عبدالبهاء را زیر سؤال میبرند؛ اما حکایت ذیل، گواهی بر بی میلی عبدالبها به شوقی افندی از زمان کودکیش دارد!
عبدالبهاء با استدلال بر کف بینی و رنگ و لعاب دینی دادن به دکان شیّادان، از یک سو بر خلاف نصّ دین الهی سخن گفته و از سویی دیگر شعار تطبیق دین با علم و عقل بهائیت را زیر پای نهاده است. اما به راستی چگونه پیشوای بهائیت تصریح خداوند در قرآن و لسان معصومین (علیهم السلام) به وجود جنّ را خرافات می پندارد اما در عوض به تأیید مجهولات می پردازد!
عبدالبهاء در حالی به عنوان پیشوای الهی به استدلال بر تأیید کف بینی پرداخته که پیشوایان الهی از میزان صحت، آموزش و بکارگیری طالع بینی به شدت رد و نهی کرده اند. از طرفی عبدالبهاء چگونه می تواند سخن خود را با تردید به پایان برد در حالی که کلام و علم قطعی، از نشانه های عقلی شناخت پیشوایان الهی است!
عبدالبهاء ادعا میکند که پدرش حسینعلی بهاء، با آنکه معلّمی نداشته، فصاحت و بلاغتش چنان محیّرالعقول بوده که تمامی فصحا و بلغای عرب را به اعتراف وا داشته است! این ادعا در حالیست که یکی از ایرادات اساسی به آثار مدعی پیامبری بهائیت، اشکالات ادبی و محتوایی وارد به آنهاست؛ تا جایی که بهائیان را به اصلاح آثار شبه وحیانی او مجبور ساخت!