عقاید اهل حق
اکثر اندیشهها و باورهای اهل حق چنان با افسانهسازی و نقلهای اساطیری همراه بوده است که در باور بسیاری از پژوهشگران و منتقدان این فرقه، اهل حق مسلکی است که بر پایه افسانهسازی و خرافهگویی استوار است. اما پیروان و سرسپردگان مسلک اهل حق که مسیر تعصب کورکورانه را پیش گرفتهاند، از دیدگاه مذکور برآشفته شده و آن را قبول ندارند.
نقلهای اساطیری و افسانهسازی همواره بر باور و اندیشه اهل حق حاکم بوده است. منابع کلامی فرقه اهل حق درباره خلقت هستی مطالبی بیان میکنند که با منابع وحیانی و آسمانی قابل تطبیق نیست و با این سخن برای خداوند جسم و مکان فرض کردهاند و او را قابل رؤیت دانستهاند.
پیروان مسلک اهل حق همواره عشق و ارادتمندی خود را به خاندان و مکتب اهلبیت(ع) مخصوصاً امیرالمؤمنین علی (ع) اظهار کرده و خود را مرید آن حضرت میدانند.اما گروه نوپدیدی که خود را نماینده اهل حق معرفی مینمایند و تحت عنوان "یارسانی" و "یارسانیزم"، بهشدت در حال تضعیف جایگاه امام علی (ع) در اندیشه اهل حق هستند.
یکی از نویسندگان معاصر اهل حق علیرغم اینکه این فرقه را آیینی مستقل و خارج از فِرق اسلامی معرفی مینماید، برای اثبات عقیده باطل دونادون=تناسخ به آیات قرآن کریم و روایات اسلامی تمسک میکند و بدون اطلاع از قرآن کریم برداشتهای بیپایه از آیات الهی ارائه میدهد.
اکثریت پیروان و سرسپردگان آیین یارسان که خود را مسلمان میدانند اما یکی از عقاید مهم این فرقه "دونادون" یا گردشهای متوالی روح در بدنهای مختلف است که علاوه بر اینکه امتناع فلسفی و عقلی دارد، منابع آسمانی بهویژه قرآن کریم آن را مردود اعلام کردهاند.
کلام یاری بهزعم اینکه روح=نفس انسان قبل از بدن آفریدهشده است، آن را بهعنوان یک اصل اساسی در انسانشناسی تلقی میکند و بسیاری از باورها و معتقدات آیینی مثل دونادون، تجلی ذات و حلول ملک را در انسان به آن گرهزدهاند. درحالیکه وجود روح قبل از بدن امری محال است.
دونادون یا گردش متوالی روح در هزار و یک بدن از عقاید مهم و اساسی فرقه اهل حق است که در ایشان از آن به "سیر تکامل انسان" تعبیر شده است. این تفکر علیرغم اینکه امتناع عقلی دارد اما سؤالاتی در کنار آن واقعشده است که متون اهل حق برخلاف اینکه بیشترین مبحث را درباره این عقیده دارند، پاسخی به آن سؤالات ندارند.
اکثریت سرسپردگان فرقه اهل حق که خود را مسلمان معرفی میکنند. حج و قبله خود را کعبه معظمه معرفی میکنند، اما معتقد هستند که کسانی که توانایی رفتن به مکه معظمه را ندارند به زیارت قبر سلطان اسحاق بروند تا بهجای عمره برای ایشان بهحساب آید!
نقطه مرکزی مبحث تجلی خداوند در اندیشه اهل حق به مسئله "ذات" و جلوه گری آن در جامه بشری برمیگردد. اما اهل حق از مقوله "ذات" و اشخاص متجلی در ذات تفسیر وتبیین مشخصی بیان نکردهاند و از آن تفاسیر مختلف و گوناگونی بیان کردهاند.
نورعلی الهی برخلاف ادعایش که خود را پیرو دین اسلام و مذهب تشیع میداند، بیان میکند که طلاق بهصرف اظهار نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر است که این حکم هیچ سنخیتی با اسلام و تشیع ندارد.
در بین تعدادی معدود از فرقه اهل حق عقدی تحت عنوان" عقد برادر و خواهری " خوانده میشود که سبب محرمیت بین زن و مرد بیگانه و هفت نسل از ایشان است که حق ازدواج با یکدیگر را ندارند.
بحث خداشناسی و اسماء و صفات الهی در متون اهل حق بهصورت مستقل بیاننشده است و در برخی از متون متأخر اهل حق بهصورت پراکنده به آن اشارهشده است و حالآنکه این مبحث مهمترین اصل بنیادین هر دین، مذهب و آیینی است.
اهل حق علیرغم اعتقاد به توحید ویگانگی خداوند متعال معتقدند که ذات الهی در هر دوره وعصری در افراد خاصی تجلی پیدا خواهد کرد واین تجلی در هر عصری بوده است و در عصر اسلام این تجلی در علی (علیه السلام) وبعد از ایشان در افراد دیگر بوده است تا اینکه در قرن هفتم هجری قمری ذات الهی در سلطان اسحاق تجلی پیدا نموده است.
یکی از دستورات، بدعت ها و اقدامات سلطان اسحاق در فرقه اهل حق، دستور به برگزاری مراسمی بنام "سرسپاری" یا "جَوز* سر شکستن" است.این مراسم برای همه افراد اهل حق اعم از"چکیده" و"چسپده" واجب است واگر کسی آن را انجام ندهد از مسلک اهل حق خارج است.