گلستان هفتم
گذشت زمان نشان داد آنچه دراویش گنابادی از ادب، احترام و مهربانی از آن دم میزدند، درواقع ادعایی بیش نبود. غائله خیابان پاسداران تهران در زمستان 96 و زیر گرفتن چند جوان از نیروهای بسیج و انتظامی توسط اتوبوسی که راننده آن یکی از دراویش گنابادی بود سندی شد برای رسوایی دراویش گنابادی در ادعای دروغشان مبنی بر اخلاق، ادب و مهربانی و صلح کلی که همواره دم از آنها میزنند.
علاوه بر خون شهدای مدافع وطن، خون افرادی چون محمد ثلاث قاتل نیز به گردن سران و مشایخ صوفیه است که اتباع خود را تحریک کرده و ایشان را به میدان آشوب روانه کردهاند. افرادی مثل مصطفی آزمایش، که خباثت او در مقابله با اسلام و نظام اسلامی حد و اندازه ندارد. او بعنوان شیخ دراویش و مدعی عرفان! همسری مکشوف از حجاب دارد که در کنار وی دراویش بیچاره را به سعادت و راه حق و مسیر بندگی خدا رهنمون میکنند!!!
در بهمن ماه سال 96 بود که دراویش گنابادی در اغتشاشی بزرگ غائلهای خونین را در خیابان پاسداران تهران رقم زدند و باعث به شهادت رسیدن پنج نفر از ماموران ناجا و بسیج شدند و خسارات و صدمات زیادی را به مردم آن منطقه وارد کردند. امروز نیز در سالگرد همان غائله بازهم دراویش گنابادی به دنبال مسمومیت یکی از محکومین امنیتی وابسته به دراویش گنابادی در زندان، به دنبال جنجال آفرینی دوباره هستند.
در آستانهی سومین سالگرد فاجعهی دراویش در خیابان گلستان هفتم در منطقه پاسداران تهران هستیم. بهمن ماه سال 1396، در ایام فاطمیه و مصادف با شب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، دراویش فرقهی سلطانعلیشاهی گنابادی سه نفر از مامورین نیروی انتظامی و دو بسیجی را به شهادت رساندند.
در پی اغتشاشی که توسط دراویش منحرف صفی علیشاهی در اسفند 96 در خیابان پاسداران صورت گرفت و چندین نفر به شهادت رسیدند، عدهای از دراویش متعصب، این اغتشاش و حتی رانندهای که با اتوبوس چندین نفر را له کرد را انکار کرده و آن را صحنهسازی توسط خود نظام دانستند.
از اتفاقات مهمی که در بهمن و اوج آن در اسفند 96 بهوقوع پیوست، قضیه اغتشاش و ایجاد ناامنی توسط دراویش نعمتاللهی بود که با قلدری و وحشیگری با نیروی اتظامی و بسیجیان درگیر شدند، که این آشوب در نهایت منجر به شهادت سه تن از پرسنل نیروی انتظامی و یک بسیجی بهنام محمد حسين حداديان شد.
یکی از اعتقادات فرقه صوفیه که آن را جزو آداب و سیروسلوک صوفیانه خود میدانند، تبعیت و سرسپردگی محض از قطب است که با توجه به اغتشاشات اخیری که از سوی این دراویش در خیابان پاسداران تهران رخ داد میتوان گفت که این اعتقاد و سلوک صوفیان ظاهری بیش نیست.
در پی چراغ سبز نشان دادن قطب دراویش گنابادی به مریدان خود، عدهای چاقو و قمه به دست، روز گذشته به خیابان پاسداران آمده و برای چندمین بار امنیت عمومی جامعه را بر هم زدند. به راستی چرا قطب این فرقه به جای اینکه مریدان خود را به قانونمداری توصیه کند، دست آنان را در قانون شکنی باز گذاشته است؟
بعد از ختم شدن قائله خیابان پاسداران توسط دراویش گنابادی، قطب این فرقه به جای سرزنش مریدان خود، ضمن خط دهی به مریدان خود به مریدان اجازه داد میتوانند در مقام دفاع هر کاری بکنند. این سبک راهنمایی دراویش نشان دهنده برنامهریزی شده بودن قائله دیشب توسط قطب و اطرافیان او را دارد.
در پی اغتشاش طاغیانی که خود را درویش نام نهادهاند، سه نفر از فرزندان ایران اسلامی در لباس خادمان امنیت، جان خود را از دست دادند. آیا گرگ صفتان سیبیلو عدالت را در برقراری نظم برای خود طلب میکنند و قائل به آن هستند که بقیه مردم حق نظم و امنیت ندارند؟