پیر میکائیل
بنا بر افسانهسازی های اهل حق، بعدازآنکه رودخانه سیروان به امر سلطان اسحاق، از خروش ایستاد او به همراه پیر میکائیل سوار بر قالیچهای میشوند و بر رودخانه سیروان به سیاحت و مذاکره مشغول میشوند و سلطان اسحاق برای رفع گرسنگی پیر میکائیل دست رد آب کرده و ماهی برشتهای را بیرون میآور و بعد از آنکه پیر میکائیل آن را خورد استخوانهایی ماهی را دست گرفته و زنده میکند.
آدابورسوم و اندیشههای اهل حق همواره با افسانهسازیهای غیرقابلباوری همراه بوده است. یکی از این افسانهسازیها، داستان دیوار سواری «داود کو سوار» است که بهفرمان سلطان اسحاق سوار بر دیوار میشود و بهسوی «پیر میکائیل» میتازد.