پلورالیسم
به نظر مرحوم علامه مصباح یزدی یکی از عوامل گسترش اندیشهی تکثرگرایی در مسیحیت را عجز این دین در مقابل ادیان دیگر خصوصا اسلام میداند و اینکه بزرگان مسیحیان در برابر گسترش روز افزون اسلام در غرب اعلام کردند دین اسلام نیز یکی از ادیان بزرگ و محترم است تا به این صورت خود را هم ردهی اسلام بخوانند و بقای خود را تضمین کنند.
اکثر عارف نمایان و رهبران عرفانهای نوظهور رفتارها و شیوههایی مشترک برای جذب مخاطب دارند که با دقت در رفتارهایشان میتوان آنها را شناخت. برخی از این رفتارها و شیوهها عبارتند از: دعوت به خود، مبارزه با اصول ادیان و مذاهب الهی، ترویج پلورالیزم دینی و معنوی، حاكميت تفكر التقاطی،
پیامبرخواندهی بهائیت، اعمال منکران خود را باطل و جایگاه مخالفینش را در جهنم دانسته است. اما با توجه به اینکه پیامبرخواندهی بهائی، تأویل گفتههای خود را ممنوع اعلام نمود؛ چگونه انکار جهنم با لایق جهنم دانستن مخالفینش برای آن سازگار است؟! همچنین چگونه شعار برچیدن اختلافات عقیدتی با لایق آتش دانستن مخالفین بهاء قابل جمع است؟!
جامعهای که بهائیان در اکثریت باشند، غیربهائیان مورد تحریم همهجانبه قرار خواهند گرفت و شعارهای تبلیغاتی بهائیت دیگر در آنجا معنایی نخواهد داشت. البته بهائیت در عمل نشان داده حتی اقلّیت نیز نتوانسته عاملی برای انحصار طلبیش شود و با حکم به طرد روحانیِ رویگردانان از خود، سیاست تحریم همهجانبه را در خصوص آنان پیش میگیرد.
پیامبرخواندهی بهائی با اطلاق لقب "مشرک" به مخالفین خود، آنها را همچون چوب خشک لایق آتش دانسته و از ارتباط پیروانش با ایشان نهی کرده است. اما به راستی اگر پیشوای بهائیت، مخالفین خود را مشرک و لایق آتش میدانست، پس انتساب آموزهی وحدت عالم انسانی و برچیدن اختلافات عقیدتی به او، چه معنایی جز عوامفریبی دارد؟!
در حالی که مبلّغان بهائی بر اساس اصل هم زیستی با سایر ادیان، مدعی حرمت قَطعی توهین به علمای اسلام و شیعه هستند، شاهد جسارتهای بُهت آوری از جانب پیشوایان بهائیت به ساحت جلیل القَدر علمای اسلام (خصوصاً شیعه) هستیم. اما آیا این رفتار پیشوایان بهائیت، چیزی فرای دورویی، نیرنگ و عوامفریبی در این فرقه است؟!