صادق هدایت
صادق هدایت نقاط قوّتی دارد؛ اما نقاط ضعفی هم دارد. صادق هدایت که جزو نویسندگان بزرگ دنیا نیست. اگر شما صادق هدایت را با نویسندههای معروف دنیا مقایسه کنید، چه نویسندههای روسی، چه نویسندههای فرانسوی، چه نویسندههای انگلیسی؛ اینهایی که رمانهای معروف را خلق کردند و داستانهای بزرگ را نوشتند، در مقابل آنها بچهی کوچکی است! البته او در ایران جایگاهی دارد؛ اما در همان حد باید او را تفخیم کرد، و نه بیشتر.
صادق هدایت، پیش از خودکشی، داستانها و مکتوباتِ منتشر نشدهی خود را نابود کرد. این خود نشان از ناامیدی و پشیمانی صادق هدایت از گذشته است. حس عمیق ندامت، از آنچه بیهوده و حتی مُضرّ نوشت. به راستی اگر کسی بخواهد نارضایتی و تنفر از گذشته زشت خود را به "خود" و دیگران اعلام کند، راهی روشنتر و فریادی بلندتر و صریحتر از این وجود ندارد، که در کمال اختیار، آن چه "نوشت" را محو کند.
سید علی موسوی گرمارودی: شرم بر خودم میکنم اگر در این ماه محرم بر او لعنت نفرستم. لعنت به نویسندهای که «توپ مرواری» را مینویسد و در آن سراسر به اهل بیت (علیهم السلام) توهین میکند. اگر ما مسلمانیم و رو به قبله میایستیم و شهادتین میگوییم، وظیفه ما است که بگوییم چه انسانهای بیشرفی در روزگار ما در مورد ائمه (علیهم السلام) قلم زدهاند که حتی رفتارشان از امویان هم با ائمه (علیهم السلام) بدتر بود.
در روزهای آخر هر که از او میپرسید «آیا کار تازهای کرده است یا چیز تازهای نوشته است؟» هدایت جواب میداد: «مگه من ماشین تحریرم؟» این جواب به ظاهر ساده، حکایت از یک اندوه نهانی میکند. نویسنده کارش نوشتن است و کارش خلق است. وقتی نویسندهای جواب بدهد «مگه من ماشین تحریرم؟» این به این معنی است که من دیگر به آنچه باید بنویسم اعتقاد ندارم. هدایت این اعتقاد را از دست داده بود.