خشونتهای هخامنشی
ساده ترین و رایج ترین راه این بوده که کوروش به هر نقطهای که میرسید، آنجا را غارت و آذوقه مورد نیاز را تأمین میکرد. چنان که در تاریخ میخوانیم کوروش، پس از چیرگی بر مادها، به سوی آسیای کوچک روانه شد. در راه، حوالی اربیل (اَربِلا) پادشاه آن دیار را کُشته؛ اموال او را به غنیمت گرفت و اردوگاه خود را در آنجا مستقر کرد.
کمبوجیه به مصر لشکر کشید. پادشاه مصر، فرعون آمیرتئوس (Amyrtaeus) نام داشت. مشاور فرعون، که یک خواجه به نام کومبافیس (Combaphis) بود، به او خیانت کرد و با کمبوجیه همدست شد. به این شرط که خواجه، حاکم مصر شود. کمبوجیه بر مصر پیروز شد. 50,000 مصری هم کشته شدند.
کوروش به سرزمین دربیکها (Derbices) لشکر کشید. جنگ آغاز شد. کوروش از اسب افتاد و زخمی شد. یاران کوروش، او را به اردوگاه بازگرداندند. در پایان نبرد، لشکریان کوروش پیروز شدند و 30 هزار نفر از دربیکها و 9 هزار نفر از ایرانیان کشته شدند.
آمیتیس (همسر کوروش) فهمید چه کسی پدرش را به قتل رسانده. پس کوروش، قاتل را در اختیار آمیتیس قرار داد. آمیتیس (همسر کوروش) هم دستور داد چشمان قاتل را درآوردند، سپس زنده زنده او را پوست کندند و آنگاه بدنش را به صلیب کشیدند.
این مُهر، کورش اول را نشان میدهد که با نیزه، شکم یکی از مخالفین خود را سوراخ کرده و با اسب بر پیکر نیمه جان یکی دیگر از مخالفین خود میتازد. بله حقیقت این است که هخامنشیان برای تشکیل حکومت و حفظ قدرت، خونهای بسیار ریختند و این مسئله آن قدر برایشان مهم بود که تصویر خونریزیهای خود را بر مُهرهای شخصی خود حکاکی میکردند.