جایگاه عقل در بهائیت
پیشوایان بهائیت ترک تعصبات دینی و حقیقت جویی را از تعالیم بدیع خود برمیشمارند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی بر خلاف این شعارها، میزان علم و عقل اشخاص را ایمان و عدم ایمان به خود دانسته و منکرینش را نادانترینِ اشخاص برشمرده؛ حتی اگر داناترین بشر باشد. با این حال چگونه میتوان شعار جستجوی حقیقت به دور از تعصب سر داد؟!
عباس افندی به عنوان مبیّن آیات ساختگی حسینعلی نوری، تمسک به برهان و عقل را لازمهی شناخت حق معرفی کرده است. این در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه بر خلاف ادعای عبدالبهاء، اعتبار عقل و استدلال را برای شناخت حقیقت رد کرده و ملاک وصول به حقیقت را تنها ایمان کورکورانه به بهائیت دانسته است؟!
عبدالبهاء با کپیبرداری از ادیان الهی و الگوگیری از اندیشکدههای غربی و تلفیق آنها با یکدیگر، تعالیمی به ظاهر بدیع اختراع و آنها را به پدر خود منتسب کرد. یکی از این تعالیم، مسئلهی لزوم مطابقت دین با علم و عقل است. این در حالیست که نه تنها این آموزه ابداع پیامبرخواندهی بهائیت نبوده؛ بلکه او اصلاً چنین آموزهای را باور نداشته است.