تسلیم و رضا
اکهارت از این نقطه غفلت کرده که به فراسوی خود رفتن، نقض غرض است؛ زیرا انسانها نیامدهاند که خوب و بد را یکسان ببینند. نیز نیامدند به فراسوی خوبی بروند، بلکه آمدهاند با گذر از بدی به خوبی و نیکی برسند. اگر قرار باشد که نیکی و بدی هردو یکسان باشد و هردو در ارزشمندی و یا بیارزشی برابر باشند، پس اکهارت در تعلیماتش دنبال چیست؟ آیا غیر از این است که چون اموری را مطلوب و دلپسند به آن دعوت میکند؟ آیا اکهارت به « ناخوب » دعوت میکند؟ فراسوی خوبی، بدی است، نه کمال.