اغتشاش
مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران با ایجاد بهانه در کشور و ساماندهی شورش هایی، تجزیه ایران و سقوط نظام را طلب کردند. بصیرت در این زمان، دور کردن مردم از اغتشاش و عدم دعوت به آن است، نه اینکه با بیانات احساسی و مطالبات همیشگی در این زمان حساس، جوانان اهل سنت را به اغتشاش و خشونت بکشانی.
یکی از مهمترین دلایل نقض هنجارهای اجتماعی توسط جماعت معترض، عامل سرایت است؛ زیرا یک یا چند نفر از معترضان، به صورت تکانهای یا آگاهانه، هنجاری را نقض میکنند، دیگران نیز بدون اندیشیدن، با آنان همراهی میکنند؛ گویی هنجارشکنی به هنجار تبدیل میشود.
پرخاشگری و اعتراضات جمعی مردم، غالباً از ناکامی است. اعتراض و پرخاشگری به عنوان واکنش در برابر ناکامی، تا حدی از ناکامی ها رو به فزونی می نهد، اما پس از آن کاهش مییابد؛ آنچه موجب بروز پرخاشگری در جمعهای اعتراض آمیز میشود، محرومیت و ناکامی مطلق نیست، بلکه ناکامی و محرومیت نسبی است.
رسانههای بیگانه یا گروههای سیاسی داخلی، در اعتراضات مردمی دخالت کرده و بر پیچیدگی صحنه و دشواری کنترل اغتشاشات شهری می افزایند. به نظر می رسد بیشترین سوگیری بیگانگلن و دشمنان خارجی، متوجه تحریک و فعال سازی کنشهای اعتراض آمیز جمعی علیه این نظام است و راهبرد تحول از درون را پیگیری میکنند.
مردم هنگامی که در جریان یک هیجان جمعی قرار می گیرند، موقتاً برخی قوای تعقل منطقی ای را که در زندگی عادی دارند، از دست میدهند. آنان بسیار تلقین پذیر میشوند و به آسانی تحت تأثیر رهبران آن تجمع قرار میگیرند.
مراد از فردیت زدایی، مسخ ویژگی های درونی و پنهان افراد نیست، بلکه منظور، از بین بردن ماسکی است که انسان ها ناگزیر و اغلب ناهشیارانه بر چهره میزنند تا از خود موجودی خردورز، عقلایی، اجتماعی و نوعدوست، نه خشن و هیجانی به نمایش گذارند.
یکی از اعتقادات صوفیان، عقیده به صلح کل است که نهتنها هیچ عقیدهای را غلط نمیدانند، بلکه صلح و آشتی و احترام به تمام عقاید را لازم دانسته و از جنگ و خونریزی دوری میکنند، که اغتشاشات اخیر دراویش در تهران، بطلان این ادعای آنان را ثابت میکند.
در پی دستگیری عدهای از دراویش سابقه دار گنابادی به جرم شرکت در اغتشاشات خیابانی، همکیشان ایشان اعلام فراخوان عمومی و تحصن کرده و جرم دراویش دستگیر شده را عقیده به درویشی و صوفیگری اعلام کردهاند. درحالی ایشان به جرم سیاسی و شرکت در تجمعات غیرقانونی دستگیر شدهاند.