مغالطه ی «توسل به معنای تحت اللفظ» برای برساختن الوهیت یک انسان!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسالهی الوهیت عیسی مسیح برای مسیحیت پولسی اهمیتی حیاتی دارد به گونهای که اگر دچار کمتر خدشهای گردد دیگر امکان ادامهی حیات به هیچ روی نخواهد داشت.آخر، آموزههایی چون تثلیث، فداء، غسل تعمید و در یک کلام ارکان مسیحیت تبشیری با فرض خدا بودن !!! عیسی مسیح معنا و مفهوم! می یابند. بدون اثبات الوهیت عیسی دیگر چیزی نمیماند. از این روی الهی دانهای مسیحی در پی مدل سازی این برساختهاند، امری که کمتر توفیقی را حتی در آن نداشتهاند؛ و گرنه چرا به دامان فیدئیسم (ایمان گرایی) افتادهاند؟
آقای استوارت اولیوت در فصل 4 کتاب «راز تثلیث» به کرات در راستای این پروژه تلاش میکند. در نوشتارهای پیشین به کمک خداوند بزرگ و دانا، برخی از دلایل او نقل و نقد شد. این نوبت به مغالطهای دیگر از نامبرده در راستای تحقق طرحش اشاره میکنیم. مغالطهی «توسل به معنای تحت اللفظ» (extentensional pruning). در توضیح این مغالطه گفته شده است: این مغالطه وقتی رخ میدهد که لفظی دارای معنای اصلی که معنای فرعی هم دارد و ذهن با آن معنا خو گرفته به طوری که از این لفظ همواره آن معنای زاید را نیز در نظر میگیرد توسط شخصی و برای فریب استعمال گردد؛ ولی فقط معنای تحتاللفظی در نظر گرفته شده باشد.[1].
به این فراز از نوشتهی اولیوت توجه کنید!
«پسر خدا، خود خداست. کلمه "خداوند" نیز که غالبا برای عیسی مسیح به کار میرود، به جهت رساندن این معنا می باشد.»[2]. این یکی از مؤیدات اولیوت و همفکرانش هست. آنان میگویند عیسی مسیح خداست؛ چرا؟ چون خود کتاب مقدس از او با عنوان «خداوند» یاد میکند! به مستنداتشان بنگرید: «زیرا همین است آنکه اشعیای نبی از او خبر داده، میگوید، صدای ندا کنندهای در بیابان که راه خداوند را مهیّا سازید و طُرُق او را راست نمایید.»[3].
«نه هر که مرا، خداوند، خداوند، گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه ارادة پدر مرا که در آسمان است بجا آورد.»[4].
«گفت، ای خداوند، خادم من مفلوج در خانه خوابیده و به شدّت متألّم است.»[5].
«و چون به خانه در آمد، آن دو کور نزد او آمدند. عیسی بدیشان گفت، آیا ایمان دارید که این کار را میتوانم کرد؟ گفتندش، بلی خداوندا.»[6].
«خداوندا، بر پسر من رحم کن زیرا مصروع و به شدّت متألّم است، چنانکه بارها در آتش و مکرّراً در آب میافتد.»[7].
«آنگاه پطرس نزد او آمده، گفت، خداوندا، چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، میباید او را آمرزید؟ آیا هفت مرتبه؟»[8].
«در ساعت پدر طفل فریاد برآورده، گریه کنان گفت، ایمان میآورم ای خداوند، بیایمانی مرا امداد فرما.»[9].
«و خداوند بعد از آنکه به ایشان سخن گفته بود، به سوی آسمان مرتفع شده، به دست راست خدا بنشست.»[10].
همانگونه که ملاحظه میشود در این مستندات واژه «خداوند» برای عیسی مسیح بهکاربرده شده است؛ اما سؤالی که منطقاً در این جا میتواند مطرح گردد این است که آیا –بر فرض تسالم بر صحت و حجیت کتاب مقدس کنونی- واژه «خداوند» در کتاب مقدس همیشه و همه جا فقط در معنای تحت اللفظیش و به معنای «نام ذات باری تعالی» هست؟ آیا از دید نویسندهی کتاب واقعاً واژهی «خداوند» همین یک کاربرد را دارد و یا او مغالطه کارانه معنای تحتاللفظی یک واژهی دارای کاربرد فرعی را در نظر گرفته و میخواهد به مخاطبش القاء کند؟
بگذارید پاسخها را از کتاب مقدس و کتاب اولیوت! بدهیم. برای پاسخ به سؤال اول به سراغ کتاب مقدس رفته و برخی از کاربردهای واژهی «خداوند» را باهم مرور میکنیم به گمانم کاری منطقی باشد.
«گفت: از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی.»[11].
«و آنچه را به شما گفتهام، نگاه دارید و نام خدایان غیر را ذکر مکنید، از زبانت شنیده نشود»[12].
«و اما لعنت، اگر اوامر یهُوَه خدای خود را اطاعت ننموده، از طریقی که من امروز به شما امر میفرمایم برگردید، و خدایان غیر را که نشناختهاید، پیروی نمایید.»[13].
«همه پرستندگان بتهای تراشیده خجل می شوند که به بتها فخر می نمایند. ای جمیع خدایان او را بپرستید.»[14].
«و آن آیت یا معجزه واقع شود که از آن تو را خبر داده، گفت خدایان غیر را که نمیشناسی پیروی نماییم، و آنها را عبادت کنیم،»[15].
«خدا در جماعت خدا ایستاده است، در میان خدایان داوری می کند»[16].
«او را به خدایان غریب به غیرت آوردند و خشم او را به رجاسات جنبش دادند.»[17].
«من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی»[18].
«که در ایشان خدای این جهان فهم های بی ایمانشان را کور گردانیده است که مبادا تجلی بشارت جلال مسیح که صورت خداست، ایشان را روشن سازد.»[19].
در موارد فوق همانگونه که مشاهده میشود کاربرد واژهی «خدا» در غیر معنای تحت اللفظیش هست. معانی فرعی نظیر فرشتهی خدا، پادشاه، شیطان و شریک الباری در کاربرد کتاب مقدسی میتوانند با واژهی «خدا و یا خداوند» منتقل شوند.
بنابراین، برای حقیقت مطلق و وجود واقعی (الله) در کتاب مقدس لفظ «خدا» در معنای اصلیش به کار می رود؛ اما برای پادشاه هم –به طور مثال- چون دارای تخت و مُلک است و یا فرشتگان خداوند چون از ناحیهی خدا مأمور و دارای قدرت و عالمی روحانیاند نیزمجازا، خداوند بهکاربرده میشود. برای حضرت عیسی مسیح (علیهالسلام) هم چون دارای قلمرو بوده و حکومتی باطنی بر قلوب مؤمنان داشته - توسط حواریونی مثل پطرس و ...- واژهی خدا بهکاررفته است.
اولیوت، خود نیز در کتابش به صراحت به این واقعیت (کاربردهای حقیقی و مجازی واژهی خدا) اعتراف کرده است: «اما همه ی این عناوین و القاب کاربردهای مجازی کلمه "خدا" هستند.»[20]. این اقرار صریح نویسنده است که در فصل 2 کتاب و تحت عنوان «خدا واحد است» بیان نموده است و حال در دو فصل بعدتر و بافاصلهی حدود 20 صفحهای ناگاه چنین تغییر موضع داده و همه چیز را فراموش میکند! براستی چرا؟ به گمانم این اعتراف، بهترین پاسخ به پرسش دوم و شاهدی بر مغالطهی نامبرده باشد هر چند خود توجه نداشته باشد.
نتیجه آن که کاربرد واژهی خداوند در کتاب مقدس و برای حضرت عیسی مسیح (علیهالسلام) با فرض قبول اعتبار متن هم کمکی به مبلغان مسیحی نکرده و با انبوه موارد استعمال واژهی خدا در معانی فرعی (مجازی) راهشان به ترکستان است!
پی نوشت:
[1]- خندان، سید علیاصغر، تهران؛ قم، سمت؛ موسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹، ص 232.
[2]-]- اولیوت، استوارت، راز تثلیث (نسخهی پی دی اف)، ص 35.
[3]- متی 3: 3.
[4]- متی 7: 21.
[5]- متی 8: 6.
[6]- متی 9: 28.
[7]- متی 17: 15.
[8]- متی 18: 21.
[9]- مرقس 9: 24.
[10]- مرقس 16: 19.
[11]- پیدایش 32: 28.
[12]- خروج 23: 13.
[13]- تثنیه 11: 28.
[14]- مزا میر 97: 7.
[15]- تثنیه 13: 2.
[16]- مزا میر 82: 1.
[17]- تثنیه 32: 16.
[18]- مزا میر 82: 6.
[19]- دوم قرنتیان 4: 4.
[20]- اولیوت، استوارت، راز تثلیث (نسخهی پی دی اف)، ص 17.
افزودن نظر جدید