لاف گوئی بهائیان
برای زیاد کردن اطلاع خوانندگان محترم، قسمتی از لاف گوئی و دروغ پرانی های این جماعت را نیز در اینجا نقل می کنیم، تا بخوبی از خصوصیات گفته ها و نوشَته ها و دعوی های برخلاف حقیقت و درستی این طائفه آگاه باشید.
عبدالبهاء در اکاتیب دوم (ص205 ص3) می گوید: الحمد لله آوازه امر الله شرق و غرب را احاطه نموده، وصیت عظمت جمال ابهی جنوب و شمال را به حرکت آورده، آهنگ تقدیس است که از اقلیم آمریک بلند است و نعره یا بهاء الابهی است که از دور و نزدیک متواصل به ملأ اعلی شرق منور است غرب معطر است جهان معنبر است نفحات بقعه ی مبارک مشک اذفر است.
برای تصحیح نوشته ی ایشان باید بگوئیم: منظور عبدالبهاء شرق و غرب خانه ی مسکونی و شمال و جنوب اطاق های عمارت مخصوص خویش است، و همچنین مقصد او از شرق و غرب که منور و معطر شده است، شرق و غرب بقعه ی مبارک ( مقبره جناب بهاء که در عکا است) می باشد، و اما آهنگ تقدیش و نعره ی یا بهاء را که از آمریک بلند شده است، هر چه به خبر گزاری (رادیو و تلویزیون و محله و روزنامه) آمریک مراجعه و گوش می دهیم، چیزی نمی شنویم و ممکن است در اثر نعره زدن زیاد آمریکائی ها صدایشان گرفته شده است.
باز در مکاتیب دوم (ص176 س9) می گوید: در را بگشود و صلای عام داد جمیع فضلاء و علمای ملل هجوم آوردند و به اعتراض و جدال برخواستند و شبهات القاء نمودند و مسائل غامضه و مطالب معظله سوال کردند و جواب شافی کافی استماع نمودند به قسمی که کل اذعان نمودند و اقرار به علم بی پایان کردند.
جای بسی شگفت است که، در میان اصحاب ساده لوح ایشان کسی تا به حال پیدا نشده است که در این مورد بپرسد: خوب بود به جای این الفاظ و این همه دعوی های بالا و بلند نام یکی از آن علمای ملل و فضلاء را برده و شرح یکی از مباحثات و گفتگوهای آنان را نقل می کرد. و کسی تا به حال اعتراض نکرده است که: پس از این همه پرسش و اقرار به فضل و اعتراف به علم و اذعان به مقام جناب بهاء چگونه یکی از آن فضلاء و علماء دعوت او را قبول نکرده و دعوی او را تصدیق ننموده است؟
باز در کاتیب دوم (ص229 س3) گوید: درایران ملل متعدده موجود مسلمان و مسیحی و یهود و رزدشتی، و مذاهب متعدده نیز موفور، به قوت تعالیم بهاء الله چنان تالیف و محبت در میان این ملل و امم حاصل گردید که حال مانند برادر و یا پدر و پسر و مادر و دختر با یکدیگر متحد و متفق و آمیزش می نمایند، چون در محفل اجتماع کنند اگر شخصی وارد گردد از شدت الفت و محبت آنان حیران ماند.
اگر منظور ایشان چند نفر از بهائیان است که دراصل مسلمان و مسیحی و یهودی و زردشتی بودند، و چون در محفل بهائیت حاضر و اجتماع می کنند، اظهار محبت و دوستی می نمایند، این معنی ربطی به دین و درستی و نادرستی و حق و باطل ندارد. هر مسلک و مرامی در دنیا همین طور است. امروز افرادی که تحت مسلک ماتریالیسم یا نازیسم و یا کمونیسم تشریک مساعی می کنند، هزاران مرتبه از بهائیان گرم تر و باوفاتر هستند، و همچنین است جمعیت افراد احزاب و دسته های دیگر جهان.
و اگر مقصود ایشان اینست که اهالی ایران و مردم این مملکت از مسلمان و مسیحی و یهودی و زردشتی در اثر تعالیم جناب بهاء با همدیگر مهربان و رفیق و متحد شده اند، در پاسخ این کلام فقط لازمست به فکر و استدلال و سخن و هوش او بخندیم، و ممکن است خوشحالی و سرور ایشان ازاین جهت باشد که: امروز در اثر شیوع بی دینی و سستی عقیده و ضعف دین (بطور کلی) افراد مذاهب و ادیان مختلف جهان با همدیگر یک رنگ و یک خوی و هم آهنگ و همساز هستند (البته در سینماها و تآترها، کافه های عمومی و مجالس رقص و محافل مخصوص) دراین صورت پیشگوئی ایشان درست خواهد شد.
باز در مکاتیب دوم (ص261 س3) گوید: این عبد بی ناصر و معین فریدا وحیدا در حالت اسیری و بی مجیری مسجون در قلعه ی عکا بود با وجود این الحمدلله به قوه ی محبت الله چنان فتوحی حاصل شد که در زیر زنجیر تسخیر کشور آمریک گشت و در زندان تاریک تنگ علم در ممالک فرنگ بلند شد، حال اگر چه معلوم نیست ولی بانگ این دهل بامداد معلوم می شود.
می گویند و مشهور است که: شب عاشق بی دل بلند باشد، ولی نه به این درازی و بلندی، الان پیش صد و اندی سال است که هنوز بامداد نشده است تا علائم و آثار این فتوح (فتح آمریک و فرنگ) معلوم گردد، بی چاره عبدالبهاء دراین شب بلند تیره جان سپرد، و به جز در رویای کاذب به وصال بامداد فتوح نرسید.
آرزو و رویای عبدالبهاء شبیه به آرزو و پیشگوئی حاجی محمد علی قدوس است که پیوسته درآن قلعه ی شیخ طبرسی مازندران مردم را امر به صبر و تحمل و استقامت کرده، و می گفت: ایران و ممالک جهان را تسخیر خواهیم کرد، و سلاطین جهانگیر را اسیر و دستگیر خواهیم نمود.
باز در مکاتیب اول (ص268 س1) گوید: کون به حرکت آمد امکان مسرت یافت حائق اشیاء معانی الهی جست ذرات کائنات دلبر ربانی یافت شرق مطلع انوار شد و غرب افق اشراق گشت زمین آسمان شد و خاک تیره تابناک گشت.
آنچه ما اطلاع داریم: از آن سال ساعت به ساعت بر فجایع و بدبختی و گمراهی مردم افزوده شده، و تمایلات نفسانی و شهوات و هوی پرستی و ستمگری و اختلال امور و ناراحتی و هرج و مرج شدت پیدا می کند، امن و خوشی و اطمینان و اتحاد و برابری و روحانیت و حقیقت پرستی و درستی از میان ملل و اقوام جهان رخت بربسته است، امروز مردم جهان چنان به سوی هوی پرستی و تظاهرات بی معنی و راه های خطرناک می شتابند که از مراحل حقیقت و تقوی و خدا پرستی به جز نام اثری نمانده است.
و شاید این اشراق در محیط دیگری بوده، و این نورانیت و روحانیت و سرور کائنات در عالم خارجی پدیدار گشته است، و اگر در روی همین زمین بوده است ، بطور مسلم در عالم خواب بوده است، و این قسمت نیز یکی از رویاهای شریفه ی عبدالبهاء می باشد.
و در آخر خود بهاء در ایقان (ص49 س2) گوید: و عن قریب است که اعلام قدرت الهی را در همه بلاد مرتفع بینی و آثار غلبه و سلطنت او را در جمیع دیار ظاهر مشاهده فرمائی...الخ. (1)
1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 157 تا 161
افزودن نظر جدید