اثبات علم غیب برای انبیا و اهل بیت(ع)

  • 1403/07/12 - 09:34

یکی از مسائلی که سید ابوالفضل برقعی آن را انکار کرده، مسئله علم غیب ائمه علیهم‌‎‌السلام است و این درحالی است که مفسران فریقین با استناد به برخی از آیات، نتیجه گرفته‌اند که ائمه علیهم‌السلام نیز از علم غیب بهره‌مندند.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی»، مترجم کتاب «مختصر منهاج السنه ابن تیمیه» و کتاب «التوحید اثر محمد بن عبدالوهاب» از عربی به فارسی است. وی به علم غیب ائمه علیهم‌السلام با نگاه تردید می‌نگرد و برای اثبات دیدگاهش به آیاتی از قرآن و احادیث تمسک می‌جوید.

برقعی در یکی از آثار خودش با استناد به آیاتی از قرآن، علم غیب را انحصاری خداوند می‌داند. او راویانی را که روایاتی مبنی بر علم غیب دانستن ائمه علیهم‌السلام نقل کرده‌اند، به عداوت با قرآن متهم کرده و می‌گوید: آنان به عمد، کلام الهی را نادیده گرفته و چنین احادیثی نقل کرده‌اند! برقعی کلامش را مستند به آیات قرآن می‌داند و لذا تمامی روایات موجود در این باب را به دلیل مخالفت با ظاهر آیاتی که به آن استناد شده، مردود دانسته است.[1] بر این اساس وی معتقد است که تنها مستند فهم علم غیب در آثار اسلامی، قرآن کریم است و علم غیب در انحصار خداوند متعال است.

در مقام نقد و پاسخ به این ادعای برقعی باید گفت که علما به اتفاق معتقدند که تنها خداوند است که به‌صورت مستقل، عالم بر غیب است و جز او احدی به‌صورت مستقل دارای علم غیب نیست؛ یعنی علم غیبی که به خدا اختصاص دارد «علم استقلالی» است که از دیگری گرفته نشده و وابسته به هیچ‌کس نیست. بنابراین، روشن است که چنین علمی تنها به خدا اختصاص دارد و بس و پیامبران و امامان نیز مستقل از خدا علمی ندارند، اما علم غیبی که به غیر خدا ـ نظیر پیامبران، امامان و … ـ داده می‌شود «علم غیر استقلالی» است که وابسته به خداوند و از طریق او به افراد داده شده است.

بنابراین، نسبت دادن اتهام عداوت با قرآن‌ کریم به علمای شیعه، اتهام بی‌اساسی است و شاهد آن نیز این تفسیر از علامه طباطبایی است که در ذیل این آیه شریفه ذکر شده است: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِنْ رَسُولٍ»؛[2] «او دانای غیب عالم است و هیچ کس را بر غیب خودآگاه نمی‌کند، مگر آن کس را که به پیامبری برگزیده است». 

علامه طباطبایی می‌فرماید: «(مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ)، استثنا از کلمه «أحَدَا» است و جمله «مِن رَسُول» بیان جمله «مَنِ ارْتَضی» است، در نتیجه از این آیه می‌فهمیم که خدای تعالی هر فرستاده‌ای را که بخواهد و به هر مقدار که بخواهد از غیب آگاهش می‌سازد؛ پس اگر این آیه را ضمیمه کنیم به آیاتی که علم غیب را مختص به خدای تعالی می‌دانند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب دارای دو نوع ذاتی و تبعی است. علم غیب ذاتی از آنِ خداست، اما غیر خداوند علمشان با تعلیم خداوند و از جانب اوست».[3]

ابن حجر هیثمی یکی از مفسران اهل سنت نیز ضمن تأکید بر اینکه مطلق، کلی و جزئی علم غیب فقط نزد خداوند متعال است، اشاره می‌کند که خدا پیامبران و وارثانش را به علم جزئی از علم غیب آگاه می‌کند.[4] بنابراین، باید گفت که بنابر آنچه که در قرآن کریم؛ ازجمله آیات 26 و 27 سوره مبارکه جن آمده است روشن می‌شود که رسولان و هر آن کس که خدا از او راضی باشد؛ اعم از پیامبران و اولیای الهی، به تعلیم الهی از علم غیب برخوردار می‌شوند.

پی‌نوشت:

[1]. برقعی، سیدابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص47.
[2]. سوره مبارکه جن، آیات 26 و 27.
[3]. طباطبايى، سيد محمد حسين‏، الميزان فى تفسير القرآن‏، ج 20، ص 53، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة‏، الطبعة الخامسة، 1417.
[4]. مجید کیانی‌نژاد، محمدحسن نادم، اکبر باقری، علم غیب امام از منظر آیات و روایات: بررسی و نقد دیدگاه ابوالفضل برقعی، ص47.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.