کژکاری معرفتی با مرگ حیات معنوی

  • 1403/06/10 - 11:13
اعضای معنویت‌های نوپدید با وجود آشکار بودن برخی آسیب‌ها و غلط بودن آموزه‌های معنویت کاذبی که در آن عضو هستند، آن را درک نمی‌کنند و عبرت‌پذیر نیستند، عدم درک و عبرت‌پذیری به علت از دست دادن حیات معنوی(طیبه) است.
کژکاری معرفتی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر موجودی به تناسب سعه وجودی خود، حیاتی را داراست، حیات نباتی، حیوانی، انسانی و معنوی چهار نوع حیات هستی هستند. حیات نباتی مختص گیاهان است؛ حیات حیوانی نیز برای حیوانات می‌باشد، نوع سوم حیات، حیات انسانی است که با اصطلاح حیوان ناطق، تعریف می‌شود. چهارمین نوع حیات نیز حیات معنوی است که حضرت آیت الله جوادی با اصطلاح «حی متأله»[1] (زنده خدایی) آن را تعریف می‌کنند؛ محوریت حیات نوع سوم، سخن گفتن و تعقل و محور حیات چهارم زنده بودن ابدی با رویکرد خدایی بودن است.

همه انسان‌ها حیوان ناطق هستند اما برخی انسان‌ها حیات معنوی نیز دارند. قرآن کریم مسیر رسیدن و حفظ حیات معنوی را چنین بیان می‌کند:

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»؛ [2] «هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مومن باشد قطعاً او را با زندگى پاکیزه‌اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‌دادند پاداش خواهیم داد.» حیات طیبه، حیات معنوی است؛ هر انسانی که در مسیر خیر حرکت کرده و و اعمال نیکو و صالح انجام دهد، زندگی معنوی را کسب می‌کند، بذر حیات معنوی در وجود هر کسی وجود دارد، آنان که شرایط رشد این بذر را فراهم می‌کنند، باعث رشد و نمو آن می‌گردند؛ اما کسانی که این بذر معنوی در سرشت انسانیت را پرورش ندهند، کم کم این بذر را نابود می‌کنند. هر حیاتی متناسب با خود، قوای شناختی دارد؛ همانطور که حیات انسانی، قوای بینایی و شنوایی مادی دارد، حیات معنوی نیز قوای بینایی و شنوایی مخصوص به خود دارد. کسی که حیات معنوی دارد چیزهایی را درک می‌کند که فاقد آن نمی‌تواند درک کند. مولای متقیان عليه‌السلام در این مورد می‌فرماید: «ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ»؛ [3] « چه بسيار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن!»

در مواجهه با افرادی که در معنویت‌های نوپدید عضو می‌شوند، یکی از مسائل مهم این است که با وجود آشکار بودن برخی آسیب‌ها و غلط بودن آموزه‌های معنویت کاذبی که در آن عضو هستند، آن را درک نمی‌کنند و عبرت‌پذیر نیستند، علتش از دست دادن حیات معنوی(طیبه) می‌باشد. نتیجه عدم درک و عبرت‌ پذیری اعضای این عرفان‌های کاذب، مختص دنیا نیست و در زندگی ابدی آخرت، عذاب الهی در انتظار آنان است؛ در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ و َالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»؛ [4] «و مسلماً بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم [زیرا] آنان را دل‌هایی است که به وسیله آن [معارف الهی را] در نمی‌یابند، و چشمانی است که توسط آن [حقایق و نشانه‌های حق را] نمی‌بینند، و گوش‌هایی است که به وسیله آن [سخن خدا و پیامبران را] نمی‌شنوند، آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ اینانند که بی‌خبر و غافل [ازمعارف و آیات خدای]اند.»

علت عذاب افرادی که در آیه فوق ذکر شده است، معلول کژکاری شناختی قوایی مثل بینایی و شنوایی و ادراکی است. قطعاً این افراد در دنیا می‌دیدند و می‌شنیدند و آیه نقض در سلامت ظاهری را بیان نمی‌کند، بلکه  نقصان آنان را امری باطنی و در حوزه حیات معنوی می‌داند؛ این افراد با نافرمانی از قوانین الهی، کأنه رتبه خود را تنزل داده و در رتبه حیات حیوانی قرار داده‌اند و این خود بزرگترین عذاب آنان در قیامت خواهد بود؛ بسیاری از معنویت‌های نوپدید از نوع شرقی همانند یوگا، اوشو و سای بابا؛ یا از نوع غربی همانند عرفان سرخپوستی، تفکر نو و پائولو کوئلیو تا معنویت‌های رازورزانه همانند کابلا، شیطان‌پرستی و ... همه در این دسته بندی قرار می‌گیرند.

پی‌نوشت:
[1]. نظریه ی «حیّ متأله» در سنجه ی آموزه های قرآن و عترت، محمدعلی دولت،علی افضلی، سید مهدی سجادی، محمد پارچه باف دولتی، اندیشه دینی دوره هفدهم تابستان 1396 شماره 63
[2]سوره نحل، آیه 97
[3]. نهج البلاغة، حكمت 297
[4]. سوره اعراف، آیه 179
محمد جواد نصیری

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.