حضور حداقلی، نتیجه دوقطبی کردن فضای انتخابات
دوقطبی کردن انتخابات، سیاستی است جهت فریب افکار عمومی که غالباً بر روی مسائل فرعی ایجاد میشود و مسئله غیر مهمی را مشکل اصلی مردم جا میزند و حتی برخی مواقع دوقطبی کاذب است و اصلاً تقابلی وجود ندارد. ممکن است در برخی دورهها این دوقطبیسازی برای یک کاندیدا مفید باشد و او در آن دوره، رأی بیاورد؛ اما در نهایت به ضرر نظام تمام میشود و باعث دلسردی نسبت به انتخابات میگردد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در برخی از انتخابات های گذشته، برخی از کاندیداها از یک سیاست جهت فریب افکار عمومی استفاده میکردند و آن دوقطبی کردن جامعه با یک مسئله فرعی بود. این سیاست باعث میشد که کل کاندیداها به دو دسته تقسیم شوند و برای هر یک از دو طرف این دوقطبی، فردی شاخص و کاندیدای اصلی شود و دیگر کاندیداها به عنوان کاندیدای فرعی آن جریان بدل شوند.
این کار میتوانست با ترساندن بخشی از جامعه، یک طرف این دوقطبی را غالب گرداند؛ مثلاً دوقطبی حجاب اجباری و حجاب اختیاری؛ مجوز حضور بانوان در ورزشگاه و ممنوعیت آن؛ مجوز کنسرت و مخالفت با آن یا مجوز پخش صدای فلان خواننده و پخش فلان مستند و ...؛ همه این دوقطبیهای دورههای گذشته، باعث شد مسئله اصلی جامعه که بیش از دو دهه است در پیام نوروزی رهبر انقلاب منعکس است (اقتصاد و معیشت)، به حاشیه برود.
دوقطبیها غالباً بر روی مسائل فرعی ایجاد میشد و مشکل اصلی مردم نبود، ولی در هیجانات قبل از انتخابات، آن مسئله چنان مهم جلوه میکرد که گویی مشکل همه است و اگر حل گردد، مردم دیگر مشکلی ندارند؛ برخی مواقع نیز دوقطبی کاذب است و اصلاً تقابلی وجود ندارد و یک کاندیدا، به طور کاذب، آن دوقطبی را مطرح کرده و خود را به عنوان منجی در آن مسئله جا میزند؛ مثلاً در برخی دورهها بین دین و آزادی، تقابل و دوقطبی کاذب ایجاد کرده، آزادی را مهمتر معرفی کردند و به این صورت، آراء مخالفین نظام و مخالفین اسلام را به سبد آراء خود افزودند.[1]
ممکن است در برخی دورهها این دوقطبیسازی برای یک کاندیدا (معمولاً مطرح کننده دوقطبی) مفید باشد و او در آن دوره، آراء عدهای را جذب کند و رأی بیاورد، اما در نهایت به ضرر نظام تمام میشود؛ مثلاً در یک دوره، یک نماینده با شعار حقوق زنان برای حضور در ورزشگاه، رفع حصر از مخالفان نظام، پخش صدای خاصی در تلویزیون و ... رأی میآورد؛ سپس آن مورد حل شده یا بعضاً آن مشکل، باز هم باقی میماند و مشکل اصلی که اقتصاد است، همچنان باقی است. نتیجهای که برای عموم مردم ایجاد میشود این است که هر کسی بیاید، مشکلات حل نمیشود؛ رأی دادن هیچ فایدهای ندارد و دیگر رأی نمیدهیم و ... .
باید به این افراد بگوییم که شما در انتخاب خود اشتباه کردهاید و به کسی رأی دادید که دغدغه فرعی و پیشِ پا افتادهای را میخواست حل کند و همه مشکلات از برنامههایی بود که هیچ از آن پرسش نشد. مشکل از دوقطبیهای کاذب، یا فرعی بود که دغدغههای قبل از انتخابات را به آن سو سوق دادند. اگر به جای دوقطبی کردن انتخابات، هر کسی برنامههای خود را کاملاً تشریح کند و راهحل تیم خود را برای مشکلات اصلی مطرح کند و مردم، خود فرد بهتر را انتخاب کنند، مشکلات واقعی حل خواهد شد یا حداقل مردم میفهمند که این برنامه، مشکلات را حل نمیکند و باید سراغ فردی با برنامه دیگر بروند. اگر کاندیدایی بخواهد از دوقطبی کردن سوءاستفاده کند، نخبگان باید آن دوقطبی را خنثی کرده و اگر دوقطبی هم وجود دارد، بر مسئله و مشکل واقعی مردم باشد.
پینوشت:
[1]. دوقطبی دین و آزادی، کاذب بوده و دین در برابر آزادی نیست؛ بلکه دین آزادیهای مشروع دارد و مخالف بیبندوباری و برخی آزادیها است؛ همانند قانون که در هر تمدنی وجود دارد و محدودکننده قسمتی از آزادیهای فردی است. گروهی توانستند با ایجاد این دوقطبی، پیروز انتخابات شوند و سعی کردند وانمود کنند مشکل نظام، عدم آزادی و نبودن آزادی بیان در سطح جامعه ایران است و تنها، جریان آنها میتواند آزادی را به جامعه ایران هدیه کند؛ در حالی که آزادی تعریف شده در اسلام و قانون اساسی در کشور رایج بوده، تمام ملاکهای آزادی عمل و گفتار که مطابق شأن و منزلت یک مسلمان است، در قانون اساسی کشورمان دیده شده بود؛ البته نمایندگان این جریان، خود به شدت با مخالفانشان مقابله کرده، به آنان توهین و بیاحترامی کرده و تحمل هیچ انتقادی ندارند. پس از این دوقطبی کاذب، ملت را دو دسته کردند و در هر انتخاباتی، از این روش برای رسیدن به قدرت استفاده میکنند؛ دوقطبی حجاب، دیوارکشی خیابانها، فضای مجازی، اینستاگرام و فیلترینگ و ... نیز در پی همین دوقطبی است که پس از انتخابات معلوم میشود که این دوقطبیها فقط جنبه تبلیغاتی داشته و به نوعی، مردم فریب این دوقطبیها و جوسازیها را خوردهاند.
افزودن نظر جدید