آیه برتر !

  • 1391/12/06 - 17:57
خداوند متعال در آیه 106 سوره بقره فرموده است که: آیتی از آیات الهی منسوخ یا فراموش شده و متروک نمی شود مگر این که میاوریم آیتی را که بهتر از اولی یا نظیر آن باشد. پس اگر قرار باشد بعد از قرآن کتابی دیگر از طرف خداوند متعال نازل شود باید بهتر از قرآن باشد که با توجه به کتاب بیان و ایقان چنین چیزی به نظر هیچ کس نمی رسد.
قرآن

 ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها الم تعلم ان الله علی کل شیء قدیر- آیتی از آیات الهی منسوخ یا فراموش شده و متروک نمی شود مگر این که میاوریم آیتی را که بهتر از اولی یا نظیر آن باشد.       (بقره/106)
 پس کتابی که بعد از قرآن مجید به عنوان کتاب آسمانی و هدایت بشر نازل می شود، می باید از هر جهت بهتر و جامع تر و مفید تر از قرآن باشد، و ما اگر دین مقدس اسلام و قرآن مجید و احکام و آداب اسلامی را با کتاب سراپا اغلاط (لفظی، ادبی، معنوی) بیان واقدس و مطالب و احکام مسخره آمیز و درهم و خنده آور آنها مقایسه کنیم، پاینده بودن و همیشگی دین اسلام ثابت خواهد شد.
 در اینجا خواننده ی گرامی تعجب می کند که با وجود این روایات و آیات صریحه چگونه ممکن است کسی بر خلاف این مطلب مسلم اظهار رای و دعوی خلافی کند، و یا بالاتر از تعجب، بجا است که این صراحت بیان و روشنی مطلب موجب شبهه و تردیدی بوده و خیال شود که بطور مسلم در مقابل این بیان و برهان سخن محکمتر و برهان قویتری موجود است. وما برای رفع این توهم، ناچاریم به مقام جسارت آمده و خواننده را متوجه کنیم که در خلال این کتاب مطالب عجیب تر و دعوی های پوچ تر و بسی سست تری از این طایفه خواهید شنید که انکار خاتمیت در مقابل آنها تعجب آور نیست.
 وقتی که سید باب و میرزا بهاء با آن مقامات روحانی و علمی صفری که دارند دعوی ولایت و بلکه دعوی نبوت و بلکه دعوی الوهیت می کنند، وقتی که این دو نفر نوشته های خنده آور و سست و مغلوط خودشان را در مقابل قرآن مجید به نام کلمات آسمانی به مردم عرضه می دارند، چه جای عجب است سخن های دیگری نیز در مقابل برهان و حق مسلم به زبان بیاورند.
 و برای اطمینان خاطر شما خوانندگان محترم، عبارتی را که در همین موضوع در یکی از کتاب های این طایفه است نقل می کنیم:
 در مصباح هدایت(ج3ص407) در ضمن شرح حال یکی از مبلغین بهائی به نام شیخ محمد ناطق اردستانی اصفهانی (متوفی 1355 قمری در طهران) از قول خود او نقل می کند:
 و اما شبهه ی ثانی (خاتمیت) باقی بود، تا روزی در ضمن تحقیقات مراجعه به قرآن مجید و به این آیه تصادف کردم. و لو شئنا لبعثنا من کل قریة من نذیر... الخ
 معلوم می شود جناب ناطق چون به این آیه تصادف می کند، شبهه ی خاتمیت او رفع شده و برای بعثت انبیاء مانعی نمی بیند.
 اولا: جناب ناطق آیه را که در سوره فرقان آیه 48 است، تحریف کرده و تصرف می کند، و آیه چنین است: و لقد صرفناه بینهم لیذکروا فأبی اکثر الناس الا کفورا و لو شئنا لبعثنا فی کل قریة نذیرا- ما رحمت خودمان را در میان مردم جاری کردیم تا متذکر متنبه شوند ولی اکثر مردم کفران و مخالفت ورزیده و در مقابل حق و فضل پروردگار متعال راه خطا وعناد را پیش گرفتند، و اگر ما می خواستیم هر آینه در هر آبادی و قریه ای پیغمبری را بر می انگیختیم که آنان را به ترس و اجبار به راه صلاح دعوت کنند.
 و ثانیا: جناب ناطق از معنای کلمه ی (لو) غفلت کرده است که به قول علمای ادب و لغت مربوط به زمان گذشته بوده و در قضایائی که محقق نشده است  استعمال می شود، مانند آیه ی شریفه ی: لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا- اگر در زمین و آسمان خدایائی غیر از پروردگار متعال بود هر آینه در جهان فساد و اختلال دیده می شد.
 و ثالثا: بر فرض اینکه معنای آیه ی شریفه مربوط به آینده بوده و چنین باشد، اگر بخواهیم در هر سر زمینی برای اهالی آنجا پیغمبری مبعوث می کنیم، باز مدعی و مقصود ایشان حاصل نخواهد شد، زیرا توانستن دلالت بر وقوع و تحقق نمی کند، مثلا در همین سوره ی فرقان آیه 45 می فرماید:الم تر الی ربک کیف مد الظل و لو شاء لجعله ساکنا- آیا متوجه نشدی که پروردگارت چگونه سایه را پهن و منبسط می کند و اگر می خواست او را ساکن و ثابت قرار می داد، آیا نسبت به این آیه می توانیم بگوئیم که سایه آفتاب ساکن و ثابت است؟
 و رابعا: مضمون این آیه ی شریفه اگر محقق و واقع باشد، لازم است در هر قریه و آبادی پیغمبری مبعوث گردد، پس خوب بود جناب ناطق از پیغمبر قریه ی خودش پیروی کرده و او را پیدا کرده و ترویج می نمود نه پیغمبر شیراز و نور مازندران را آن هم پیغمبرانی که هیچگونه جنبه ی انذار نداشتند.
 و خامسا: خود این آیه ی شریفه دلالت بر نفی بعثت انبیای دیگر (که مورد تقاضا و میل مخالفین بود) می کند، زیرا در آیه بعد می فرماید: فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا- پس تو از مردم مخالف پیروی نکرده و در مقابل آنان مجاهدت و مبارزه سخت کن، و تو را باید بجای پیغمبرانی که آنان توقع دارند به تنهائی مشغول تبلیغ و انذار باشی.
 و سادسا: این آیه را با آیه اول سوره ی فرقان (تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا) که ما در چند پست پیش استدلال کردیم و هر دو در یک سوره هستند، لازم است ضمیمه کرده و مقصد را بفهمیم.(1)
 پس شما از همین یک مورد خواهید فهمید که سخنان این طایفه تا چه اندازه بی پایه و سست و موهون است.
 و چون خواننده ی محترم به حقیقت موضوع متوجه شده و اصل مطلب را به طور کامل و واضح درک کرد، نباید به امثال این اوهام و مغالطات و بافندگی های بی اساس اعتناء کرده و فکر و وقت خود را ضایع کند.
 و ضمنا لازم است دوستان جناب ناطق متوجه باشند که، شبهه ی ثانی او که موضوع خاتمیت بوده است به جای خود باقی است، وتا این شبهه را از راه برهان محکم و منطق صحیح رفع نکرده اند، نباید بر خلاف آن راه رفته و سخن گویند و مسلم است که هرگز آیات و روایات به آن صراحت قابل در و رفع نخواهند بود.

 

1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 22تا 26

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.