فعالیت سازمانی؛ شباهت بهائیت و صهیونیست

  • 1402/08/29 - 11:03

بهائیت و صهیونیست، بر خلاف ادیان الهی که پیروی از آن‌ها به وسیله باور قلبی و اقرار زبانی ممکن است، از ساختار تشکیلاتی و سازمانی بهره می‌برند. این دو جریان به وسیله راهکار مشابه، در کشورهای مختلف نفوذ کرده تا در زمان مقتضی، به ملّت‌ها حکمرانی کنند..

بهائیت و صهیونیست

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر بگوییم که صهیونیست و بهائیت دارای یک ماهیت و هر دو دشمن ادیان الهی و بشریت هستند، سخنی گزاف نیست؛ چرا که با نگاهی به مشخصات این‌ دو، به شباهت‌های عجیبی پی می‌بریم:

فرقه بهائیت و صهیونیست، بر خلاف ادیان الهی که پیروی از آن‌ها به وسیله باور قلبی و اقرار زبانی ممکن است، از ساختار کاملاً تشکیلاتی و سازمانی بهره می‌برند. صهیونیسم پیش از اشغال فلسطین، چون فاقد کشوری بود که آنجا را ستاد عملیات استعماری خویش کند، خود را نیازمند سازمانی شبه‌ دولتی می‌دید. بدین منظور سازمان جهانی صهیونیسم، در شهر بال سوئیس تشکیل شد. از هنگام تأسیس این سازمان در سال ۱۸۹۷، تا سال ۱۹۴۲، صهیونیست‌ها به جای کلمه «کشور»، عبارت «کانون یهود» را به کار می‌برند، زیرا اگر کلمه «کشور» را بر زبان می‌آوردند، قطعاً از هر سو موج اعتراض به پا می‌شد.

از جمله مؤسساتی که سازمان جهانی صهیونیسم، با هدف کمک مالی و نظارت به گسترش خود پدید آورد، عبارت از: تراست یهود (۱۸۹۸)، سرمایه ملی یهود (۱۹۰۱)، اداره امور فلسطین (۱۹۰۸)، شرکت توسعه کشاورزی و بهره‌برداری از خاک فلسطین (۱۹۰۸) بود. پس جای تعجب نیست که در سال ۱۹۳۰، کمیسیون پادشاهی بریتانیا، کانون مستعمره‌نشین یهود در فلسطین را «دولتی در دولت» توصیف کرد.

دولت جهانی بهائی با مرکزیت بیت العدل نیز از ساختار سازمانی و کاملاً تشکیلاتی در کشورهای مختلف برخوردار است، اما در عین حال از عنوان «جامعه بهائی» برای خود استفاده می‌کند. تشکیلات بهائیت با تأسیس شعبه‌هایی در کشورها، مقدمات زمانی را فراهم می‌کند که با پیمودن مراحل هفتگانه، به مرحله رشد و بلوغ رسیده و حکومت سیاسی خود را تشکیل دهد و در همین راستا، برنامه لجنه‌ها و مؤسسات خود را تنظیم کرده است.

در واقع، محافل روحانی ملّی، شعبه‌های دولت بهائی هستند که از درون کشورها، با لُجنات مختلف خود، مشغول حکمرانی بر بهائیان کشور مورد نظر هستند؛ در یکی از پیام‌های بیت العدل، اهمیت تشکیلات و لزوم فعالیت‌های سازمانی توسط بهائیان می‌خوانیم: «سالیان دراز است که یاران الهی در سراسر دنیا، ظل تشکیلات، گوش به فرمان مرکز امرالله گشوده‌‌اند و قدم به قدم طبق نقشه‌های معین پیش رفته و در هر مرز و بوم، پرچم اسم اعظم (بخوانید: بهائیت) را برافراشته‌اند».[1]

رهبران و تشکیلات بهائیت برای در امان ماندن از حکومت‌ها، پیروان خود را مأمور به تقیه و عدم دخالت ظاهری در سیاست کردند[2] تا با نفوذ در جوامع مختلف، در زمان ممکن ضربه خود را جهت ساقط کردن حکومت بزنند. تشکیلات بهائیت هر کجا کمترین فرصتی برای نفوذ بیابد، علناً یا در پوشش امور عام المنفعه، وارد سیاست می‌شود.

دولت بیت العدل به وسیله نقشه‌های طراحی شده و ابلاغ آن‌ها به محافل ملّی به عنوان زیرشاخه‌های خود در کشورها، حکومت‌های محلّی بهائی را اداره کرده و به وسیله نهادها و مؤسساتی نظیر دارالتبلیغ، مشاورین قاره‌ای و...، بر حُسن اجرای مأموریت‌ها نظارت می‌کند.

خلاصه اینکه بهائیت و صهیونیسم، هر دو به وسیله راهکار مشابه و بر پایه استعمار و ضدیت با انسانیت و آگاهی، در کشورهای مختلف نفوذ کرده، تا در زمان مقتضی، به ملّت‌ها حکمرانی کنند.

پی‌نوشت:
[1]. نهاد رهبری، بهائیت بیت العدل، پیام مارس 1997 م.
[2]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، صص 336-335.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.