امامت نزد شیعه، منتصب از جانب خداست!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از مخالفین شیعه به جهت ایراد وارد کردن به اعتقاد امامت نزد شیعیان، این گونه گفتهاند که چگونه بعد از فوت حسن بن علی، یکی از پسران او امام نشد و برادرش حسین ردای امامت سومتان را بر دوش انداخت؟ در حالی که از زین العابدین به بعد، مرتب پسر جانشین پدر میشد؟ پس این امامسازی، نتیجه غلط و مزخرف کسانی است که با بنیامیه دشمن و مخالف بودند و میخواستند پادشاهی را در خاندان هاشمی ماندگار سازند.
در پاسخ به این اشکال، باید چند نکته را متذکر شد؛
یک نکته اینکه به علت ويژگیهاى امام و شباهت آن در بسيارى از جهات با پيامبران الهی، مشخص میگردد كه امامان نیز همانند پیامبران، بايد از سوى خداوند تعيين شوند؛ یعنی انتخاب مردم و اجماع امت يا نصب از سوى خواص یا افراد عادى، هیچ نقشی در مشخص شدن امام ندارد؛ زیرا ويژگیهايى در امام معتبر است كه جز خدا، کسی از آن آگاه نيست و مهمترين آنها عصمت و علم است. بعلاوه نصب امام بهوسیله خداوند و معرفی آن توسط پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله لازمه آخرین دین و عامل حفظ وحدت و جلوگیری از اختلافات قومی است و جهت مقابله با خطرات داخلی و خارجی صدر اسلام و جلوگیری از خطر انحراف، بدعت و تحریف، میبایست جانشینی در حد دین جهانی برای آن از طرف خداوند انتخاب گردد.
از نظر قرآن و روایات نیز نصب جانشین برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و باقی پیامبران توسط خداوند به اثبات رسیده است. اما اینکه گفته شود رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اين امّت را بدون تعيين خليفه و جانشين رها کرده (با اینکه زمان رحلت خود را میدانستند) و تعيين خليفه را به عهده امت نهاد (و خود هيچ سخنى درباره شرايط رهبرى و شرايط شركت كنندگان در انتخاب رهبر را بيان نفرمودند)، اين اعتقاد، قطعاً معقول نيست. زيرا رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در موقعيتى از دنيا رفت كه جامعه اسلامى در بدترين وضعيت قرار داشت؛ از طرفى حكومتهای قدرتمند روم و ايران، حكومت اسلامى را تهديد مىكردند (که اصرار حضرت مبنى بر تجهيز سپاه اسامه، بهترين گواه اين مطلب است) و از طرف ديگر، منافقان، مشركان و يهوديان هر روز مشكلى براى جامعه اسلامى ايجاد مىکردند. پس بديهى است در اين موقعيت، اگر یک فرد عادى حاكم جامعه بود، مردم را بدون جانشين رها نمىكرد؛ حال چگونه عقل مىپذيرد كه رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله اين جامعه را بدون تعيين خليفه و جانشين رها کرده باشد؟ با اينكه حضرت بيش از هركسى غمخوار مسلمين بود و براى رفاه آنان از هیچ تلاشى دريغ نمىورزيد که در آيه 128 سوره توبه به آن اشاره دارد.
بنابراین وقتی بپذیریم که انتخاب امام توسط خداوند است، باید بدانیم که ممکن است گاهی مشیت الهی بر این تعلق گیرد که این منصب الهی در خانواده خاصی قرار گیرد. پس قرار گرفتن این منصب در خاندان بنیهاشم، به معنای موروثی بین ایشان نیست، بلکه ممکن است در میان فرزندان یک امام، نسل اندر نسل منتقل شود و گاهی برادری پس از برادر دیگر امام گردد.
امامت امامان دوازدهگانه، از این مقوله است که خاندان قریش برای ولایت و خلافت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برگزیده شدهاند و این نور، در طایفه بنیهاشم (که از منزلت و فضیلت بالایی برخوردارند)، قرار گرفته است. اما این انحصار، به معنای موروثی بودن (که از پدر به فرزند بزرگتر منتقل شود) نیست، بلکه به همان شیوهای است که در انتقال نبوت در خاندان حضرت ابراهیم صورت گرفت. بهطور مثال، پس از شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام، ولایت به امام حسین علیهالسلام منتقل گردید و پس از شهادت امام صادق علیهالسلام (با وجود داشتن فرزند بزرگتری به نام عبدالله افطح)، خلافت الهی به موسی بن جعفر علیهالسلام رسید.
همین نکته نشان میدهد که امام بعدی از طرف خداوند مشخص میشود و او همان کسی که عصمت و علم لدنی به او عطا شده است. در طایفه بنیهاشم عدهای ادعای امامت کردند، ولی چون علم خدادادی به آنان عطا نشده بود، شیعیان به آنان اقتدا نکرده و امامتشان را نپذیرفتند؛ پس اشکالی که به امامت نزد شیعه گرفتهاند، دلیل بر ساختگی بودن آن نیست.
افزودن نظر جدید