داستان‌های تربیتی راه مقابله با الگوهای کی‌پاپ

  • 1402/05/11 - 09:48
داستان‌گویی باعث می‌شود کودک با قهرمانان داستان همزاد پنداری کند و وقتی الگوی مورد تحسین و قابل تبعیت را در داستان‌هایمان، افرادی با ویژگی‌های اخلاقی و دینی و ... معرفی کردیم، الگوهای نامناسب مانند: هنرپیشه‌ها و خوانندگان کره‌ای و ...، در ذهن کودک مخدوش و بی‌ارزش می‌شود.
داستان و کی پاپ

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نزدیک به یک سوم آیات قرآن مربوط به حوادث و داستان‌هاى پیامبران، اقوام و ملل قبل از اسلام، توضیح و ترسیم جهان آخرت می‌باشد. تأکید قرآن بر استفاده از قالب داستانى است تا مفاهیم بلندى را در این شکل به مخاطب خویش ارائه ‏کند. قرآن کریم داستان‌گویی را به عنوان یک قالب انتخاب کرده است تا مفاهیم والای دینی را از این طریق انتقال دهد. در واقع قرآن قصه را در خدمت اهداف دینى و ترویج معارف حق قرار داده است.

قرآن کریم در رابطه با داستان و قصه می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَ لَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»؛[1] به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب‌های آسمانی پیش از خود است و بیان‌گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است».

همچنین در رابطه با مفهوم الگو می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا»؛[2] یقیناً برای شما در (روش و رفتار) پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند». یا اینجا که می‌خوانیم: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ»؛[3] مسلماً برای شما در ابراهیم علیه‌السلام و کسانی که با او هستند سرمشقی نیکو است».

یکی از تأثیرات قصه‌گویی، درمان مشکلات رفتاری کودکان، تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی است. با داستان و حکایت، بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعمل‌های زندگی را می‌‍شود منتقل کرد؛ با داستان می‌شود الگوی مناسب و نامناسب را به مخاطب معرفی کرد و از طریق همین معرفی الگوی مناسب، می‌شود الگوهای نامناسب را در ذهن مخاطب تخریب کرد.

با داستان‌گویی، کودک با قهرمانان داستان همزادپنداری می‌کند و وقتی الگوی مورد تحسین و قابل تبعیت را افرادی با ویژگی‌های اخلاقی و دینی و ... معرفی کردیم و ارزش عدالت‌ورزی، ایثار، خدمت به خلق  و ... را ترویج دادیم، ارزش‌های اجتماعی غلط همانند تفاخر، ظاهرگرایی  و تجمل پرستی، لذت طلبی افراطی و دنیاگرایی مورد نکوهش واقع می‌شود و کودک با هنجارهای صحیح رشد می‌کند.

خوانندگان، هنرپیشه‌ها، فوتبالیست‌ها و ... به‌ویژه خوانندگان کی‌پاپ[4] ازجمله کسانی هستند که نوجوانان آنها را الگوی خود قرار می‌دهند. برخی مخاطبان سبک زندگی غلط و الگوهای نامناسب، به خاطر خلأ آرامش و عدم رضایت از زندگی، جذب این نوع الگوهای نامناسب می‌شوند؛ به عنوان مثال  برخی آرمی‌ها[5] می‌گویند ما ناامید و خسته از زندگی بودیم، می‌خواستیم خودکشی کنیم و ... اما BTS ما را نجات داد.[6] این ادعاها، هیچ دلیل مستندی ندارد؛ بیشتر تکرار صحبت‌های بعضی آرمی‌ها است که بدون دلیل این ادعاها را مطرح کرده اند.

در قصه‌گویی مشکلات قهرمانان و الگوها و راهکار برون رفت بیان می‌شود. کودک با مشکلات آشنا و راهکار حل آن را می‌آموزد و این داستان‌ها، تمرینی ذهنی است تا در فضای واقعی بتواند مشکلات را حل کند و رضایت از زندگی را داشته باشد. با سیستم قصه گوئی این ادعاهای آرمی‌ها، مطرح و به صورت غیر مستقیم نقد و پاسخ داده می‌شود. با خلق شخصیت‌های متناسب با فضای کی‌پاپ، نکات تربیتی را به آرمی‌ها منتقل می‌کنیم.

پی‌نوشت:
[1]. یوسف/111
[2]. احزاب/٢١
[3]. ممتحنه/٤
[4]. موسیقی پاپ کره
[5]. طرفداران افراطی گروه موسیقی پاپ کره BTS
[6]. این ادعاها بیشتر اوقات غلط است ولی مخاطب با تلقین اطرافیان این ادعاها را میپذیرد.
محمد جواد نصیری

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.