از الگو بودن اوشین تا الگو شدن بی تی اس
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قدرت فرهنگی یعنی مسئولان فرهنگی یک کشور مجبور باشند محتواهای تولیدی یک فرهنگ دیگر را برای مخاطبان خود پخش کنند، چون مخاطبانشان این مطالبه را دارند و محتوای فرهنگی کشور دیگر را در سبد نیازهای خود گذاشتهاند. نکته اینجاست چه فرایندی شکل گرفته که محتوای تولیدی کشوری برای کشور دیگر جذاب و تبدیل به یک نیاز فرهنگی شده است؟
مقام معظم رهبری درباره این آسیب فرهنگی میفرمایند: «بچههای ما - نوههای بنده - اسم بازیکنان و ستارههای فوتبال دنیا را خیلی خوب بلدند، یکی یکی همینطور مکرر اسم اینها را میآورند؛ این طرفدار این است، آن طرفدار آن است، لباس نمیدانم فلان تیم فرنگی را این میپوشد، آن یکی لباس تیم دیگر را میپوشد، اما اسم مثلاً فرض کنید که فلان دانشمند معاصر خودشان را نمیشناسند؛ اسم بیاوری نمیشناسند کیست؛ خب اینها بد است، اینها را ما بایستی واقعا کار بکنیم. من عرض میکنم ما در برخورد با مسائل تهاجمی، پدیده را در اول ورود، حتی قبل از ورود باید بشناسیم. فرض کنید یک چیزی، یک فکری، یک روشی در دنیا دارد رایج میشود؛ پیدا است که این اینجا خواهد آمد - خب دنیا دنیای ارتباطات است، دنیای اتصال و ارتباط است، نمیشود حصار کشید - قبل از آنکه بیاید، به فکر باشید که برخورد حکیمانه با این چیست؟»[1]
بستر علاقه و گرایش به موج کرهای را صدا و سیمای ملی با پخش گسترده و دائمی سریالهای کرهای ایجاد کرد، به عنوان نمونه پخش سریال «جواهری در قصر» در سال 1385 و سریال افسانه «جومونگ» در سال 1387 در ایران، به حدّی مورد استقبال قرار گرفت که باعث تعجب مسئولان فرهنگی کره قرار گرفت و با تعجب بیان میداشتند که این سریالها در کره آنقدر مورد استقبال قرار نگرفت که در ایران به آن توجه شد. نکته قابل توجه این است که «سایون» مشاور «سوسانو» در فیلم جومونگ، همجنسگرا است و با «هیوبو» فرمانده جومونگ رابطه داشت. سانسور کردن این مسئله از ترویج آن نمیکاهد چون عموماً از طریق رسانههای دیگر از این جریان مطلع میشوند و همین آسیبزا است.
ترویج سریالهای کرهای، شروع موج کرهای بود که تا امروز، چند صدهزار مخاطب ایرانی را دلبسته کیپاپ کرد و الگوی ذهنی و رفتاری و ارزشگذاری هنجاری تعداد کثیری از این جمعیت، آیدولهای[2] کرهای شد. این فنها[3] دل در گرو ارزشهای این خوانندگان و بازیگران کرهای دارند و انحرافات آنان را بدون تأمل و تفکر میپذیرند. وقتی نوجوان ما هنجارهای گروهی مثل بی تی اس را بپذیرد، در جامعه پذیری و سبک زندگی ایرانیاسلامی، با چالش مواجه میشود.
هشتم بهمن ماه سال1367 به مناسبت تولد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و روز زن، رادیوی جمهوری اسلامی ایران در برنامهای به نام «سلام صبح بخیر»، در گزارشی از مخاطبینش میپرسد: به نظر شما الگوی امروز زنان ایرانی چه کسی است؟ اکثر مخاطبین، حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) را الگوی خود معرفی مینمایند اما یکی از مصاحبه شوندگان در کمال تعجب میگوید: الگوی مناسب زنان ایرانی اوشین است! (اوشین نام شخصیت اصلی داستان سریالی ژاپنی به نام «سالهای دور از خانه» بود که آن روزها از سیما پخش میشد.) آقای محمد هاشمى رئیس صدا و سیمای وقت میگوید: «رادیو به مناسبت شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) یک مصاحبهاى داشت. زمانى بود که ما اوشین را پخش مىکردیم. از دختر خانمى مىپرسند الگوى شما کیست؟ مىگوید اوشین. گوینده مىگوید الگوى شما باید حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باشد چرا اوشین؟ مىگوید: حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مال 1400 سال پیش است؛ ما یک الگوى امروزى مىخواهیم . . . و رادیو آن را پخش کرده بود. امام خمینی (رحمتالله) به آقاى میرعماد دادستان عمومى دستور دادند که موضوع را بررسى کنند و اگر این برنامه با قصد پخش شده، افراد بازداشت و مجازات شوند چون توهین به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود. آقاى میرعماد احکامى صادر کرد. شش هفت نفر محکوم شدند. از 5 سال انفصال تا شلاق. اما حکم اعدام به کسى ندادند. رفتم خدمت امام و گفتم من مقصرم. من مسئول صداوسیما هستم اگر اینها را مجازات کنید دیگر در صداوسیما سنگ روى سنگ بند نمىشود و من نمىتوانم آنجا را اداره کنم. خواهش مىکنم شما مرا مجازات کنید. امام گفت بنویس، من آنها را عفو مىکنم.»[4]
این واقعه بسیار مورد توجه قرار گرفت و حواشی خاص خود را داشت. بحث توهین به مقدسات و مجازات متناسب با آن و... محور گفتگوها بوده است؛ اما نکته اصلی و مهم که مورد توجه قرار نگرفت این بود که با پخش سریال سالهای دور از خانه (اوشین)، در حال الگودهی و الگوسازی ذهنی برای برخی از مخاطبین هستید و در این کار هم موفق بودید و جواب این دختر خانم، نشان از بازخورد و نتیجهبخش بودن این فعالیت است. اگر مسئولان فرهنگی به این نکته توجه میکردند متوجه میشدند که ذهن مخاطب را نباید درگیر یک محصول فرهنگی با مبنای الحادی و مخالف با فرهنگ ایرانی کرد. همچنین باید خاطرنشان کرد که نقش اول این سریال به نام اوشین، روسپیگری و تن فروشی میکرد، وقتی این مطلب را در پخش سانسور میکنیم این موضوع حذف نمیشود، بلکه وقتی مخاطب از راههای دیگر به این موضوع پی میبرد یک چالش ذهنی برایش ایجاد میشود و ناخودآگاه ذهنش درگیر این موضوع میشود و اثرات سوء خاص خود را دارد.
الگو گرفتن از آیدولهای کیپاپ در ادامه الگوگیری آن دختر خانم از اوشین است. اما سؤال اینجاست که چرا مسئولان، دنبال آسیبشناسی جواب آن دختر خانم نرفتند؟ اگر به این اخطار گوش میکردند و هشداری جدی تلقی میکردند متوجه میشدند که نهادهای متولی نتوانستند الگوهای دینی و اخلاقی خودمان را خوب معرفی کنند و برعکس الگوهای بدیل را به مخاطبان عرضه نمودهاند. نتیجه این شد که الان برخی طرفدران کیپاپ، زیست خیالی با آیدولها دارند و الگوی زندگی آنان شده است. امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا؛[4] اگر مردم زيبايیهای سخنان ما را میشناختند، بیشک از ما پيروی میکردند.» باید زیباییهای دین و معصومین را به مخاطب منتقل کنیم تا بپذیرند و آنان را الگوی خود قرار دهند. صدا وسیما خواسته یا ناخواسته عامل اصلی ترویج موج کرهای در ایران بوده است.
برای مقابله با آسیبهای موج کرهای، باید بدانیم راه نفوذ و شروع ترویج آن، از رسانه ملی و سپس فضای مجازی بوده و ابتدا باید از همین رسانهها تبلیغ و ترویج آن متوقف شود؛ آنگاه در نقد آن، محتوای رسانهای تولید و پخش گردد و راهکار اصلی این است که سبک زندگی ایرانی اسلامی را به زبان امروزی و کاربردی به مخاطب عرضه کنیم.
پینوشت:
[1]. بیانات رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/9/1392.
لینک مستقیم مطلب : https://b2n.ir/p60997
[2]. خوانندگان و هنرپیشههای محبوب.
[3]. طرفداران افراطی.
[4]. نقل آقاى محمد هاشمى ، رئیس صدا و سیما وقت ، مندرج در مجله حضور.
[5]. الشيخ الصدوق، معانی الأخبار، کتابخانه دیجیتال فقاهت، ج 1، ص 180.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید