برای پاسخ دادن به شبهه شر، نیازی به ثنویت زرتشتی نداریم
شبهه شُرور از این قرار است: در جهان، ظلم، بیماری، رنج و زشتیهای بسیار وجود دارد. اگر خداوند، کمال مطلق است، چرا این زشتیها را نابود نمیکند و اصلاً چرا این زشتیها را آفرید؟ دین زرتشتی هزاران سال است که نتوانسته به این پرسش پاسخ دهد. اما قرآن به این پرسش پاسخ داده که شُرور، مخلوق خداوند هستند اما منسوب به خداوند نیستند. از زاویهای دیگر، شر، مرتبهای از خیر است. تمام شرور، پلهای برای خیر اند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شبهه شُرور، یکی از شبهات رایج در جهان است. شُبهۀ شَر یا همان «شُرور» یعنی چه؟ این شبهه، به صورتهای گوناگون مطرح میشود. به زبان ساده، میتوان آن را این گونه بیان کرد:
در جهان، ظلم، بیماری، درد، رنج و زشتیهای بسیار وجود دارد. اگر خداوند، کمال مطلق است، چرا این زشتیها را نابود نمیکند؟ اصلاً اگر خداوند، خوبیِ محض است، چرا این زشتیها را آفرید؟
دین زرتشتیِ قدیم، به جای پاسخ دادن به این پرسش، صورتِ مسئله را پاک کرد و گفت: اصلاً خداوند، آفریدگارِ زشتیها نیست. بلکه اهریمن، زشتیها را آفریده و او (اهریمن) تحت تسلط اهورامزدا (هُرمَزد یا همان خدای خوبیها) نیست. اهورامزدا، میخواهد همه زشتیها را نابود کند، اما هنوز نتوانسته، بلکه در آینده خواهد توانست. به عبارتی، دین زرتشتی، قدرت خداوند را هم انکار کرده، بخشی از جهان آفرینش را بیرون از سُلطه و سیطره خداوند در نظر گرفته است. در حقیقت، دین زرتشتی، قائل به یک دوگانگی (ثَنَویّت) برای جهان است.(1) البته زرتشتیان، به دلیل نداشتنِ یک مرکزیتِ روشن در امور دینی، به تعارض رسیده اند. یعنی برخی زرتشتیان، همچنان بر همان ثنویت کهن پافشاری میکنند. برخی به اسلام نزدیک شده؛ میکوشند که یک تفسیر توحیدی از باورهای زرتشتی ارائه کنند.
به هر حال، نگاه دین زرتشتی به قضیۀ شُرور، هزار و یک ایراد دارد، ولی برخی این دیدگاه را میپسندند. ولی منِ مسلمان، میخواهم بگویم برای پاسخ دادن به شبهۀ شُرور، نیازی به ثنویت زرتشتی نداریم.
پاسخ به شبهه شر:
- در عقیده اسلامی، الله مبدأ خیر و شر است. هیچ امری در جهانِ هستی از دایره تقدیر، تدبیر و سیطره الله، بیرون نیست.(2)
- برخی از انواع شرها، از سِنخِ عدم هستند. مثلاً تاریکی، به معنی عدمِ وجود نور است. یا جهل، به معنی عدمِ وجودِ عقل است. برخی هم وجود عینی دارند. مثل سیل، زلزله، ویروس. اما...
- ممکن است چیزی به ظاهر شر باشد، اما با یک دید متعالیتر، خیر باشد. مثلاً بارندگی موجب لغزنده شدن جاده و تصادف میشود. اما این بارندگی، از یک نگاه بالاتر، به نفع طبیعت و به سود بشر و سایر مخلوقات است. پس اینکه از هر چه خوشمان بیاید، آن را خیر بنامیم و از هرچه خوشمان نیاید، آن را شر بنامیم، الزاماً درست و خردمندانه نیست. در قرآن هم میخوانیم: «وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ [بقره: 216] چه بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست میدارید و در حقیقت، آن برای شما بد است، خدا میداند و شما نمیدانید.» پس ما نباید با فهم اندک و عقل سطحینگرِ خود، به هر چیزی برچسب شر بزنیم.
به عبارتی دیگر، هیچ چیزی شرّ مطلق نیست. بلکه هر چیزی را که ما شرّ فرض میکنیم، لایهای از خیر در آن است. برای نمونه، نیش حشرات، برای ما شر است. ولی برای خودِ آنها خیر است. یا حتی ممکن است برای ما هم فوایدی داشته باشد. چنان که امروزه، Apitherapy (درمان بیماریها به وسیله نیش زنبور عسل) طرفداران بسیاری پیدا کرده است.
- در بسیاری از انواع شُرور، قضیه از این قرار است که شر، مخلوق خداوند است، ولی منسوب به او نیست. چرا که اراده انسان در پدید آمدن آن، نقش دارد. توضیح اینکه برای مثال، شما یک چاقو میسازید. یک نفر با این چاقو، کسی دیگر را میکشد. درست است که شما سازنده چاقو هستید، اما قاتل آن شخص نیستید. از همین روی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) در مقام نیایش، به خداوند متعال میگفتند: «الخَیرُ فی یدَیکَ وَ الشَّرُّ لَیسَ الَیکَ (3) خیر، در دستان توست و شر، منسوب به تو نیست.»
بسیاری از شرور، نتیجه "طبیعی" رفتار خودِ انسان است. اگر کسی از بالای کوه خود را به پایین بیاندازد، زخمی خواهد شد. به درد و رنج گرفتار خواهد شد و حتی شاید دچار مرگ شود. همچنین هر گناهی، یک اثر و نتیجهای در پی دارد. خداوند این قانون طبیعی را وضع کرد که هر رفتار، پیامدی داشته باشد. اما این انسان است که با رفتار نادرست، خود را گرفتار شر میکند. چنان که در قرآن آمده: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ [سوره روم: 41] به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.». همچنین در قرآن، پس از نقل سرگذشت ملتهای گنهکارِ گذشته، آمده است: «فَکُلاًّ اَخَذْنَا بِذَنبِهِ... وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیظْـلِمَهُمْ وَ لَـکِن کَانُواْ اَنفُسَهُمْ یظْـلِمُونَ؛ [سوره عنکبوت: 40] و هر یک از ایشان را به گناهش گرفتار [عذاب] کردیم... این خداوند نبود که بر آنان ستم کرد. بلکه خودشان بر خود، ستم میکردند».
- حکمتِ بسیاری از مسائلِ به ظاهر شُر، امتحان است: «وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ [انبیاء: 35] شما را از راه آزمایش به بد و نیک خواهیم آزمود، و به سوی ما بازگردانیده میشوید.» همانطور که طلا برای پاک شدن، باید وارد کوره شود، حرارت بسیار بالایی را تحمل کند تا ناخالصیهای آن بریزد، احتمالاً پس از آن، چکش بخورد. همه این ضربهها و رنجهایی که طلا میبیند، نهایتاً مُنجَر به خیر میشود. طلا ارزش واقعی خود را پیدا میکند. قیمتی میشود. بسیاری از سختیهایی که انسان در زندگی میبیند، به همین گونه است. مُنجَر به پاک شدن و بالا رفتنِ ارزش و قیمت انسان میشود. چنان که پیامبران و امامان، سختیها، دردها و رنجهای بسیار دیدند و این مصیبتها از همین سِنخ بوده است. امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: «انَّ اَشَدَّ النّاسِ بَلاءً الاَنبیاءُ ثُمَّ الَّذینَ یلونَهُم...(4) گرفتارترینِ مردم به بلا، پیامبران و پس از آنها پیروان آنهایند.»
در جایی دیگر از قرآن آمده: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْاَمْوَلِ وَ الْاَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّـبِرِینَ؛ [بقره: 155] و قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم، و شکیبایان را مژده بده».
این دردها، موجب آمرزش مؤمن نیز میشود. از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده که فرمودند: «ما یصیبُ المُؤمِنَ مِن وَصَبٍ، و لا نَصَبٍ، ولا سَقَمٍ، و لا حَزَنٍ؛ حَتَّی الهَمِّ یهَمُّهُ، الّا کُفِّرَ بِهِ مِن سَیئاتِهِ.(5) به مؤمن، درد و رنج و بیماری و اندوهی نمیرسد... مگر اینکه به خاطر آن، گناهان و بدیهای او آمرزیده میشود.» به تعبیر زیبای پیامبر: «انَّ اللّهَ لَیغَذّی عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ، کَما تُغَذِّی الوالِدَةُ وَلَدَها بِاللَّبَنِ.(6) خداوند، بنده مؤمنش را با بلا تغذیه میکند، همانگونه که مادر، فرزندش را با شیر تغذیه میکند.»
- شر، علاوه بر اینکه از یک زاویه دیگر، مصداق خیر است، در خدمت خیر نیز هست. چنان که اگر شر نبود، خیر شناخته نمیشد. همانطور که اگر تاریکی نبود، نور، درک نمیشد.
خلاصه کلام، در قرآن و کلام پیامبر: شُرور، مخلوق خداوند هستند اما منسوب به خداوند نیستند. به یک بیان، شر، مرتبهای از خیر است. تمام شرور، پلهای برای خیرند.
دکتر زرینکوب: ایرانیان، توحید اسلام را منطقیتر از ثنویت مبهم زرتشتی یافتند. وی در کتاب «دوقرن سکوت» میگوید: «بسیاری از ایرانیان از همان آغاز کار، دین مسلمانی را با شور و شوق پذیره شدند. دین تازهای را که عربان آورده بودند، از آیین دیرین نیاکان خویش برتر مییافتند و ثنویت مبهم و تاریک زرتشتی را در برابر توحید محض و بیشایبهی اسلام، شرک و کفر میشناختند». ایشان در ادامه میافزایند که بخشی از ایرانیان نیز حاضر به پذیرش اسلام نشدند. برخی در این سرزمین ماندند و برخی نیز به هندوستان مهاجرت کردند.(7)
پینوشت:
1. بنگرید به: «توحید | مقایسه اسلام و دین زرتشتی»
2. قرآن، سوره نساء، آیه 78. سوره حدید، آیه 22. همچنین در احادیث: شیخ کلینی، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1365، ج 1، ص 154.
3. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاء، ترجمه علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، تهران: نشر صدوق، 1372، ج 2، ص 219.
4. شیخ کلینی، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1365، ج 2، ص 252.
5. علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1982، ج 78، صص 188-189.
6. علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1982، ج 78، ص 195.
7. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1392. ص 269.
دیدگاهها
saman
1402/01/31 - 11:09
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید