بی تفاوتی انجمن حجتیه نسبت به اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب یکی از خطرناک ترین شیوه های دشمنان در مبارزه با دین مبین اسلام و به خصوص تشیع، ایجاد فرق انحرافی بوده و هست. اجرای این شیوه در زمانهای گوناگون به تناسب شرایط موجود از قوت و ضعفهایی برخوردار است.
شاید بتوان دهه بیست را آغاز یکی از دورههایی دانست که در آن، فعالیت فرق انحرافی در جامعه شیعی ایران، سیری صعودی به خود گرفت و متدینین زمان را به شدت نگران ساخت. یکی از فرقههایی که فعالیت تشکیلاتی ومنسجمش در این دهه افزایش یافت، فرقه ضاله بهائیت بود که به دلایل گوناگون از جمله نفوذ تدریجی در دربار و در دست گرفتن گلوگاههای سیاسی و اقتصادی رژیم پهلوی، روز به روز نقشی پر رنگتر از خود نشان میداد.
علما و متدینین که به مرور زمان خطر رشد و گسترش این فرقه را بیشتر لمس میکردند، سعی میکردند تا هر از چندی مردم را از جذب شدن به بهائیت بر حذر داشته و با آنان مبارزه کنند؛ اما از آنجایی که شیوههای جذب بهائیان، بسیار حساب شده و دقیق بود، تا حد زیادی در عمل موفق شده و به مرور بر تعداد اعضا و حامیانشان افزوده میشد.
لذا از اواسط دهه 30 گروهی با عنوان «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» تشکیل شد و هدف اصلی خود را مبارزه با بهائیت تعریف کرد.
مؤسس و رهبر این انجمن «شیخ محمود ذاکر زاده تولائی» معروف به شیخ محمود حلبی بود؛ کلیت عملکرد انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در نگاه برخی نه تنها مذموم نیست، بلکه قابل تحسین است. از این رو اکثریت قریب به اتفاق علما و نیروهای مذهبی، انجمن را تأیید کرده و بلکه با آن همکاری میکردند؛ اما با شروع تدریجی مبارزه از سال 1341 از آنجایی که انجمن در اساسنامهاش تعهد کرده بود که از هرگونه دخالت در امور سیاسی بپرهیزد، سکوت را در دستور کار خود قرار داد.
این درحالی بود که شرایط کشور، با ده سال پیش از آن و هنگام تأسیس انجمن فرق اساسی کرده بود و تقیه دیگر شیوه مناسبی برای دفاع از کیان اسلام نبود. چرا که شاه، نشان داده بود که پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، انگیزه محو کامل ارزشهای دینی و منافع ملی را در سر میپروراند. ماجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی[1] یکی از اولین اقدامات رژیم در این راستا و همچنین از سر فصلهای شروع قیام بود.
حضرت امام در تلاش بودند تا علمای منفعل را یکی یکی نسبت به این اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی، آگاه کرده و به اعتراض و شکستن سکوت دعوت کنند که برخی به این اقدام امام لبیک گفته و در مقابل اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی موضع گرفتند و برخی هم مانند شیخ محمود حلبی، هنگامی که ماجرای بخشنامه لایحه انجمن ایالتی و ولایتی را که از طریق یکی از افسران ارتش به امام نشان داده شده بود و امام فرموده بودند که: «این را ببرید و به آقای شیخ محمود حلبی نشان بدهید.»
اما هنگامی که این نامه (که مربوط به لایحه انجمن ایالتی و ولایتی بود) را به شیخ حلبی گوشزد کردند و به ایشان گفتند که اساس اسلام را دارند از بین میبرند و شما و علمای شما، خود را صرف مبارزه با بهائیت کردهاید و سر شاخههای این درخت را هرس میکنید و این کار موجب رشد آنان خواهد شد، اما با این حال از جانب شیخ محمود حلبی و سایر رهبران انجمن نسبت به این اقدامات ضد اسلامی پهلوی هیچ موضعی گرفته نشد.[2]
پینوشت:
[1]. «قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، قانونی است درباره انتخابات، مصوب ۱۳۴۱ش که به موجب آن به زنان حق رأی داده میشد و قید سوگند به قرآن حذف شده و افراد میتوانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جای آورند. با تصویب این لایحه که مخالف صریح قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی مصوب مجلس شورای ملی در زمان مشروطه بود، امام خمینی و مراجع تقلید در سخنرانیها و تلگرافهای خود به محمدرضا پهلوی و اسدالله عَلَم، نسبت به این مصوبه، به ویژه حذف الزام سوگند به قرآن، اعتراض کردند.» روحانی، نهضت امام خمینی، ۱۳۸۶ش، دفتر اول، ص۱۷۲.
[2]. محمود طاهر احمدی، خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، ص40، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول.
افزودن نظر جدید