مفهوم شناسی «عرفان کاذب»
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت و ورود به هر بحثی باید به مفهوم شناسی آن بحث پرداخت، تا دچار خطای فهم نشویم؛ لذا باید معنی، حدود و توضیحات یک مفهوم، کاملاً هویدا باشد و مفهوم مورد بحث، مجمل، مبهم و کلی نباشد. در بحث نقد عرفانهای کاذب مفهوم «عرفانهای کاذب» باید به صورت دقیق، تبیین شود. عرفان کاذب را مترادف شبه معنویتهای نوپدید نامیدهاند؛ یعنی یک معنویت و عرفان حقیقی داریم و یک معنویت و عرفان که کاذب است و شبیه معنویت و عرفان حقیقی است؛ با توضیح مفاهیم عرفان و معنویت، نتیجه مورد نظر، یعنی مفهوم عرفان کاذب هویدا میشود.
عرفان :
واژه عرفان در لغت، به معنای «شناخت شیء از روی تفکر و تدبّر در آثار آن است.»[1]
«عرفان در اصطلاح، به شناخت ویژهای اختصاص یافته که از راه حس و تجربه یا عقل و نقل، به چنگ نمیآید، بلکه از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل میشود. علم حضوری، به خلاف علم حصولی، از راه تجربه، فکر و استدلال و مفاهیم ذهنی به دست نمیآید. عرفان، شناختی حضوری است و از سنخ مفاهیم نیست. شناختها و علوم حضوری، فراوانند و به هر علم حضوری و شهود درونی «عرفان» گفته نمیشود؛ بلکه به طور خلاصه، عرفان عبارت است از شناخت خدای متعال، صفات و افعال او، شناختی که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل شود؛ عرفان یعنی شناخت خدا، ولی نه غایبانه و از راه عقل و برهان، بلکه با قلب و دل و رؤیت حضور او در عمق جان.»[2]
معنویت:
«معنویت» مصدر جعلی از واژه «معنوی» است. بنابراین، معنویت، یعنی منسوب به معنی و در مقابل لفظ است. کلمه معنوی، در معانی مختلفی، از جمله حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی به کار گرفته میشود.[3]
شبه معنویت:
«واژه شبه معنویت، به مجموعه تعالیم و آموزههایی اطلاق میشود که توسط جریانهای مدعی معنویت، با اغراض و اهداف فرقهای تولید شده و در دسترس مردم قرار میگیرند. هر چند پیروان این شبه معنویتها، آن را معنویت واقعی میدانند؛ لکن آنچه به آن معتقدند، سرابی بیش نبوده، ... این جریانها میکوشند تا فهمی سازگار با مبانی، مقتضیات و معیارهای پُست مدرنیته از دین را ارائه دهند.
این جریانها تلاش میکنند تا مبانی حقیقی دین، مقتضیات و معیارهای آن را به چالش کشیده و با دعوت به معنویت پوشالی، وعدههای فریبندهای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفات عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بیواسطه خدا در درون، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق، صلح و دوستی، رسیدن به حقایق عالم، خلسه عرفانی، ... عرفانی و ... انسانهای رنج دیده و آسیب پذیر را به دور خود جمع کنند، تا به منافع و مطامع شخصی و حزبی خود دست یابند.»[4]
عرفان کاذب را گاه مترادف شبه معنویت مینامند؛ چون در منابع دینی و پیشینه ادبی و عرفان اسلامی، واژه شبه معنویت استفاده نشده است؛ لذا مفهوم عرفان کاذب، معادلی درون فرهنگی و دینی، برای شبه معنویتها استفاده میشود که عنوانی بر شبه معنویت با کارکردی عامه فهم و مرتبط با فضای ایرانی اسلامی باشد.
سؤالی که پیش میآید این است که لفظ عرفان کاذب یک امر پارادوکسیکال و متناقض است. عرفان یعنی شناخت حضوری و بیواسطه؛ لذا وجهی برای کاذب بودنش وجود ندارد.
در جواب باید گفت که 3 وجه برای اینکه لفظ عرفان کاذب صحیح است، می توان ارائه کرد:
الف) عرفان یعنی شناخت و شناخت، اعم از صادق و کاذب است.
ب) عرفان به معنی علم حضوری، شامل القائات و شهودات و دریافتهای درونی است که دو وجه دارد:
1. از سوی خداوند و فرشتگان است.
2. از سمت شیطان و اجنه است. «إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ [انعام/121] اهریمنان سخت به دوستان و پیروان خود، وسوسه کنند.»
ج) بدلهای دروغین و جعلی عرفان حقیقی، به نام عرفان کاذب نامیده میشود تا نشان دهد، این جریان و مکتبی که عرفان ارائه میدهد، محتوایش عرفان حقیقی نیست، بلکه محتوایش عرفان کاذب است.
نتیجه بحث این است که عرفان کاذب، نه تنها مفهومی متناقضنما نیست، بلکه بار معنایی خاص خود را دارد. هدف از جعل واژههای تخصصی این است که یک مفهوم، بتواند یک معنی خاص را برساند؛ این هدف در مفهوم عرفان کاذب، محقق است.
پینوشت:
[1]. حسین بن محمد (راغب اصفهانی)، مفردات الفاظ القرآن، دارالقلم، صفوان عدنان داودی، 1412ق، کتاب العین، ص560.
[2]. محمد تقی مصباح یزدی، در جستجوی عرفان اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، 1388، قم، ص33.
[3]. لغتنامه دهخدا، واژه معنوی.
[4]. علی محمدی هوشیار، نقد و بررسی جریانهای مدعی معنویت، نشر ذکری، قم، 1396، ص32 و 33.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید