جایگاه زن در قرآن کریم
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که امروزه دشمنان اسلام سعی دارند از طریق فضای مجازی و رسانهها به ذهن مخاطب خود که غالباً جوانان و نوجوانان مسلمان هستند، تلقین کنند این است که چرا قرآن، زنان را کالایی بی ارزش نامیده است؟
در جواب به این سؤال باید گفت قرآن کریم نه تنها زنان را کالا و بیارزش قلمداد نکرده، بلکه بالعکس خداوند متعال در قرآن کریم شخصیت و حقوق زنان را احیا کرد؛ خدمات قرآن به جنس زن در تاریخ بشر بینظیر است؛ از جمله آنها موارد زیر است:
قرآن اعلام کرد که زن، انسان است و همه انسانها از یک گوهر و ریشهاند؛
خداوند متعال در ابتدای سوره نساء میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً [نساء/1] ای مردم! بترسید از پروردگار خود، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن، خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن پراکند.»
قرآن زنان نمونه را الگوی همه مردان (و زنان) مؤمن معرفی میکند؛
خداوند متعال در سوره تحریم میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [تحریم/11] و خدا برای مؤمنان (آسیه) همسر فرعون را مَثَل آورد؛ هنگامیکه (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها! (من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم) تو خانهای برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شر فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش.» خداوند متعال در این آیه، همسر فرعون را به عنوان یک الگو برای مؤمنان (زن و مرد) معرفى مىكند.[1]
خداوند در قرآن حق ارث زنان را به رسمیت شناخت؛
خداوند متعال در سوره نساء میفرماید: «یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ [نساء/11] خدا به شما درباره فرزندانتان سفارش میکند که برای پسر، همچون بهره (و سهام ارث) دو دختر باشد.»
خداوند در قرآن حق قصاص زنان را به رسمیت شناخت؛
خداوند متعال در سوره بقره میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی [بقره/178] ای اهل ایمان! بر شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد و بنده را به جای بنده و زن را به جای زن قصاص توانید کرد.»
خداوند در قرآن حق مهریه زنان را به رسمیت شناخت؛
خداوند متعال در سوره نساء میفرماید: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا [نساء/4] و مهر زنان را در کمال رضایت به آنها بپردازید، پس اگر چیزی از مهر خود را از روی رضا و خشنودی به شما بخشیدند، از آن برخوردار شوید که شما را حلال و گوارا خواهد بود.»
خداوند در قرآن کریم زن را شایسته رسیدن به مقام عصمت معرفی میکند؛
خداوند متعال در سوره آل عمران میفرماید: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ [آلعمران/42] و (یاد کن) آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! همانا خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید.»
برخلاف آنچه در این شبهه بیان شده، دین اسلام شخصیت و حقوق زنان را احیا کرده است و این در حالی است که در برخی از ادیان، از زن به عنوان یک موجودی که دارای روح شیطانی است یاد شده است؛ به عنوان مثال در آیین بودا معتقدند که اگر چه زن موجودی است با ظاهر فرشتگان، اما در اعماق عميق قلبش روح شيطانی و دام خطرناک شیطان نهفته و گسترده شده است.[2]
آنچه که در مورد جایگاه زن در ایران باستان و شاهنامه آمده است: «اسفندیار (یکی از نخستین مروجین دین زرتشتی) درباره زنان میگوید: هیچ گاه با زنان مشورت نکنید؛ هیچ گاه از آنان اطاعت نکنید...»[3]
یا اینکه در سخنی دیگر آمده است: موبد روزبه گفت: «شاهنشاها! از بوى زنان است که موى مرد سپید مىشود و سپیدى مو، مرد را از این گیتى نا امید مىسازد. از کار زنان، بالاى راست جوان (کمر) خمیده مىگردد و نیز رنجها و سختیهاى دیگر هم برمىخیزد.»[4] جایگاه زن در دیگر ادیان تحریف شده نیز به همین منوال است و این موارد نشان دهنده این است که هیچ دین و آئینی به اندازه اسلام برای زنان ارزش و احترام قائل نشده است.
پینوشت:
1. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج10، ص140.
2. نبی حسینی، محمد صادق، ادیان و مذاهب جهان، ص1186.
3. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، دفتر پنجم، تصحیح: جلال خالقی مطلق، کالیفرنیا: انتشارات مزدا، 2005، ص330.
4. میترا مهرآبادى، متن كامل شاهنامه فردوسى به نثر پارسى، تهران: نشر روزگار، 1379، ج3، ص105و106.
افزودن نظر جدید