جذب زلزله در قانون جذب
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قانون جذب به عنوان یکی از مفاهیم فریبنده توانسته است بخش عظیمی از جوامع و فرهنگ های مختلف را همراه خود کند. در این قانون ادعا می شود انسان با تصویر سازی های ذهنی می تواند واقعیت های خارجی را به سوی خود جذب کند. این یک ادعای بی دلیل و اشتباه می باشد. اولین بار ويليام والكر اتكينسون در سال ١٩٠٦ میلادی از مفهوم قانون جذب استفاده کرد و پس از او نویسندگان بسیاری مانند نیل دونالد والش از این مفهوم استفاده کردند.
والش در این باره می گوید: «همه چیز انرژی است. در این میدان، انرژی همه چیز مشابه خود را جذب می کند؛ به آنچه فکر می کـنید، به وجود می آید. ولی فکرتان همان چیزی است که آن را باور می کنید و آنچه باور می کنید همان است که دریافت می کنید و همه دریافت های شما بستگی به دیدگاه شما دارد. واقعیت موجود شما است که دیدگاه بعدی تان را خلق می کند.»(1)
این که والش برای اثبات قانون جذب دلیل می آورد که هر چیز مشابه خود را جذب می کند، دلیلی است که صحیح نمی باشد؛ چون در واقع در هیچ مجمع علمی و دانشگاهی این مطلب اثبات نشده است. همچنین هیچ دلیل عقلی و شواهد تجربی و میدانی اثبات کننده این مدعا هم وجود ندارد. نکته بعد این است که قاعده هر چیزی مشابه خود را جذب می کند یکی از باورهای ساحران و جادوگران است که قانون جذب از آن بهره برده است و همین نکته، نشانی از انحرافی بودن این آموزه می باشد. قرآن کریم هم تاکید می کند سحر و آموزه های ساحری هرگز به نتیجه خوب و رستگاری نمی رسد: «لَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ (طه/69) ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.»
یکی از سوالات و اشکالات مهم به مروجان قانون جذب این است که اگر هر خوشی و رنجی که داریم محصول جذب خودمان است، پس علت حوادث و بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل و..چیست؟ یعنی یک شخصی که به زلزله اصلا فکر نمی کند و در مورد آن نفیاً و اثباتاً فکر و تصوری نداشته، چرا باید قربانی این زلزله شود؟ در حالی که این شخص سلامتی را می خواست و با اینکه به زلزله فکر نمی کند، اسیر زلزله می شود. این امر مخالف آموزه جذب است.
والش مدعی است پدیده های طبیعی در هستی نیز معلول قانون جذب است: «برخی از حوادث را تو عمداً و از روی اراده و به وجود می آوری و تعدادی را کم و بیش ناآگاهانه به خودت جلب میکنی. برخی از حوادث از جمله بلاهای عظیم طبیعی عنوان قضا و قدر گرفته اند که مخفف «افکار از همه جا گرد آمده می باشد»؛ به عبارت دیگر این واژه می تواند به معنی آگاهی جمعی سیاره باشد.»(2) «تجربه تو توسط دو انرژی دیگر خلق می شود؛ افکار کنترل نشده یا تجربه هوشیاری جمعی.» (3) بنظر می رسد والش مدعی است یک جمعی که به حادثه ای مثل زلزله توجه می کنند باعث جذب زلزله می شوند و در اینجا افراد دیگری هم قربانی این جمعی می شوند که به زلزله فکر می کنند. با این ادعای والش و سایر مروجان قانون جذب، انسان تبدیل به موجودی مجبور می شود و مقهور افکار اشخاص دیگری می شود.
یعنی ما ناخواسته درگیر وقایعی می شویم که هیچ نقشی در جذب آن نداشتیم، چون خود مروجان قانون جذب معتقدند که هر خوبی و خوشی و یا رنجی که در زندگی داریم محصول باغ افکار خودمان است؛ ولی در بلایای طبیعی معترف هستند که این رنج و شرور بدون خواست ما جذب شده است و این از تناقضات آموزه قانون جذب می باشد.
پینوشت:
(1). والش، وقتی همه چیز تغیر می کند خود را تغییر دهید، ترجمه مریم تقدیسی، نشر ارس، تهران، 1389، ص ٢٢٥.
(2). والش، گفتگو با خدا، جلد ۱، ترجمه توران دخت تمدن(مالکی)، چاپ21، نشر دایره، تهران، 1389، ص 185.
(3). والش، گفتگو با خدا، جلد ۳، ترجمه توران دخت تمدن(مالکی)، چاپ هفتم، تهران، 1385، ص ۱۰۷.
افزودن نظر جدید