خدا در نگاه سای بابا
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ساتیا سای بابا یکی از افراد مشهور در بحث ایجاد شبه معنویت های نوپدید می باشد. ایشان در سال 1926 میلادی در یکی از روستاهای هند و در خانواده فقیری چشم به جهان گشود و در سال 2011میلادی فوت نمود و یک مکتب عرفانی در شهر آشرام هند ایجاد کرد.
اولین مؤلفه شناخت اصلی سای بابا انجام معجزات فراوان توسط خودش بود. در نقد سای بابا همین بس که سای بابا ادعا كرده بود كه در 96 سالگی می ميرد اما مرگ او در 85 سالگی، دلیلی بر دروغگوئی و رسوایی او شد. برای مطالعه بیشتر به سای بابا معجزه گر دروغ گو مراجعه شود.
استفاده و تعریف زیاد از دین مسیحیت، دومین مؤلفه مهم شناخت آیین سای بابا است. آئینهای بودا، یوگا و مسیحیت سه منبع اصلی آموزه های سای بابا هستند. اما بهره برداری از کیش مسیحیت در آموزههای ساتیا سای بابا بارزتر است. در کتاب تعلیمات ساتیا سای بابا به کرّات از کیش مسیحیت و حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) تمجید می کند. البته لازم به تذکر است که مسیحیت تحریف شده منبع سای بابا است، لذا محتوای آموزه های سای بابا منشأ الهی خالص ندارد. از آموزه های تحریف شده و غلط مسیحی، چیزی جز آموزه اشتباه خارج نمی شود.
سومین مؤلفه شناخت سای بابا، توجه و نام بردن از نام خدا در آموزه هایش می باشد. سای بابا بسیار از خدا نام می برد ولی خدای سای بابا غیر از خدای ادیان ابراهیمی و به خصوص اسلام است. ساتیا سای بابا خداوند را این گونه معرفی می کند:«خدا خود دارما(نظام گیتی) و پوشش جهان آفرینش است.(1) همه انسان ها جزئی از خدای واحد هستند. عشق خداست و خدا همان عشق است. من او هستم (سای بابا خود را خدا معرفی می کند). آنچه در جسم به عنوان روح وجود دارد خداوند است. شما همه سلول های زنده ای، در بدن خداوند هستید. وظیفه، خداوند است.... آیا بین شی و تفسیرش تفاوتی هست؟ شما همه او هستید و او همه شما هستید.»(2)
سای بابا گاهی معتقد به حلول خداوند در انسان ها یا اشیاء است، گاهی معتقد به پانتئیسم یا همه خدائی است. گاهی خدا را انرژی و روح کیهانی می داند که متأثر از آئین هندو است. خداوند ادیان ابراهیمی، موجودی است که منشأ حیات و تمام صفات ثبوتیه و کمالیه را دارا است. خداوند غیر انسان و اشیا است چون او غیر مادی است و معاد را برای حساب کشی بندگان گذاشته است. خدای سای بابا غیر خدای ادیان است.
آیا خدا اصیل است یا عشق انسان؟ امروزه می گویند انسان نیاز به تکیه گاه دارد. ترس از مرگ، بیماری ها، امور ناشناخته و بی پناهی انسان را وا می دارد با خدا ارتباط بگیرد. مهم ارتباط با خداست تا این نیاز بشر تامین شود حال مهم نیست در عالم خارج خدایی باشد یا اینکه در واقع خدایی وجود نداشته باشد و انسان برای خود، خدا را بسازد. مهم ارتباط و عشق ورزی به خدا است. در شبه معنویت های امروزه آنچه اصیل است انسان و رفع نیازش است .
فلسفه اگزیستانسیال می گوید مهم انسان و نیاز اوست و عشق ورزی اصالت دارد و متعلق آن مهم نیست. ولی در اسلام، اصالت با خداست و عشق و ارائه احساسات به خدا وسیله رسیدن به خداست. وقتی سای بابا می گوید عشق خداست و خدا همان عشق است. اصالت را به خدا نمی دهد. همچنین خدای سای بابا اگر اصالت را هم به خداوند بدهد منظورش خدای ادیان ابراهیمی نیست.
پینوشت:
(1). ساتیا سای بابا، تعلیمات ساتیا سای بابا، رویا مصاحبی محمدی، تعالیم حق، 1383، ص 10.
(2). همان، ص 18.
افزودن نظر جدید