مقدسات اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ بر اساس یافته های متون فرقه اهل حق پیروان این فرقه پنج چیز را مقدس میدانند:(1)
١- بیابس؛ بیابس یا بیانبس اعم از پردیوری و ساج ناری(2)؛به معنای میثاق، پیمان و بیعتی است که هرگاه دوره جدید معنوی اعلام شود، خداوند با فرشتگان مقرّب منعقد و یا تجدید می کند. تاکنون هفت بیابس وجود داشته است. اولین تا چهارمین بیابس پیش از آفرینش بوده است. پنجمین در انتهای نبوّت و آغاز ولایت، و ششمین در انتهای ولایت بوده است. سرانجام، در بیابس هفتم یا بیابس پردیوری، قوانین اهل حق توسط سلطان اسحاق منعقد شده و اسرار دون به دون یا زندگی های متوالی، که تا آن زمان میان پیامبران و اولیا پاسداری شده بود، آشکار شده است. (3)
۲- کلام سرانجام و کلام سایر بزرگان اهل حق؛ به مجموعه کتابها و رساله های اهل حق، که در قرن هشتم و نهم هجری تدوین شدهاند، «نامه» یا «کلام سرانجام» گفته می شود که دارای شش بخش یا جزء (شامل دورة هفتوانه، بارگه بارگه، گلیم و کول، دوره چهلتن، دوره عابدین و خرده سرانجام) است. (4) عده ای نیز گفتار بزرگان اهل حق، اعم از سرانجام و غیر آن را کلام یا نامه سرانجام می گویند.
۳- جمع و جمع خانه یا جم و جمخانه که عبارت است از اجتماع جماعتی از فرقه اهل حق در محلی بنام جم خانه برای عبادات و اذکار و اوراد اختصاصی؛ البته وجود جم خانه مقيد به مكان و طرز ساختمان مخصوصی نیست. (5) پس هر زمان و هر مکان که گروهی از یارسان با خلوص نیت و طبق دستور مقرره با حضور قلب ، بحق متوسل گردیده و به قصد ذکر حق تعالی گردهم آیند، جمع خانه تشکیل شده است و جلوه ذات حق در آنجا پدیدار و بر هر قلب پاکی می تابد.
فلذا بنا بر تعریف فوق «جمع» یا «جم» یعنی اجتماع جماعتی از اهل حق برای عبادت و «جمع خانه» یا «جم خانه» یعنی عبادت گاه پیروان فرقه اهل حق.
۴- آنچه در جم خانه بعنوان نذر و به قانون اهل حق دعا خوانده و مصرف شود. با اعتقاد به اینکه در مکانی که جلوۂ ذات حق بتابد و نور قدرت وحدتش حاضر و ناظر باشد و با ارکان و آداب صحیح و خواندن ادعيه مخصوص آن نذر انجام یابد بدیهی است، مقدس است بلکه در استجابت حاجات نیز مؤثر خواهد بود.(6)
۵- عهد و میثاق یعنی پیمان و استواری که بیعت هم نیز گفته می شود و باصطلاح اهل حق شرط و اقرار گویند. در اصطلاح اهل حق، پذیرش و ایمان به شرایط مقرّر و اساس بیابس را «شرط و اقرار» می گویند. (7) یکی از این شرایط آن است که طالبان ورود به آیین اهل حق، باید تمام مراحل شریعت، طریقت و معرفت را که مراحل سیر و سلوک عرفانی است، طی کنند و آماده درک حق و حقیقت گردند. (8)
نکته: قداست این امور پنجگانه ذاتی است یا عرضی ؟ اگر ذاتی است به چه دلیل و معیاری؟و اگر به نحو عرضی هست آیا افرادی که به این امور تقدس بخشیدند خود از صلاحیت لازم علمی و عملی برای وضع احکام و دستورات دینی برخوردار بودند؟ اگر صلاحیت نداشتند چرا باید از این افراد کورکورانه و متعصبانه پیروی کرد؟ و چرا در منابع معتبر دین اسلام به موارد مذکور با تفسیر و تعریفی که فرقه اهل حق از آن ها دارند کمترین اشاره ای نشده است؟ و ده ها سوال دیگر...
پی نوشت:
(1). برهان الحق، الهی،نورعلی، جیحون،ص 26-27
(2). «ساج ناری» واژهای فارسی و مرکّب از دو بخش «ساج» به معنای تابه یا قطعه آهنی پهن و دایره شکلی است که روی اجاق میگذارند و روی آن نان میپزند، و «نار» هم به عربی به معنای آتش است. پس معنای تحتاللفظی آن یعنی: تابة نان پزی، ولی در اصطلاح اهل حق، یعنی: چشمة خورشید، و خلاصة سخن آنکه عالم مینوی و محل خلوت از نظر نور و رحمت به خورشید تشبیه شده است.
(3). دورینگ، ژان، موسیقی و عرفان سنّت شیعی اهل حق، ترجمة سودابه فضائلی، آبادان، پرستش، ص35-36
(4). دانشنامه نامهآوران یارسان، صفیزاده بورهکهئی، 1361، ص15
(5). پیشین، ص86
(6). برهان الحق، ص 27
(7). برهان الحق، ص56
(8). چند کلمه دربارة طریقة اهل حق،فضایی، یوسف نشریة ادبیات و زبانها: چیستا، ش دی و بهمن، ، 1384، ص317
افزودن نظر جدید