سرّ مگو رازی برای مخفی نگه داشتن انحرافات
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ دین اسلام احکام و آموزه های خود را برای همگان با زبانی شیوا بیان نموده که در پرتو این بیان آشکار، بندگان به این آموزه ها و احکام جامه عمل پوشانده وبه سعادت نائل شوند. بزرگان فرقه اهل حق که خود را تابع شریعت محمدی می دانند بر خلاف این رویکرد تبیینی دین اسلام، در پنهان داشتن حقیقت و مراسم و مناسک آیین خود نهایت سعی و مراقبت را داشته اند که کسی از راز آن ها مطلع نشود و افراد بیرون از این آیین نباید از آن اطلاع یابند که در اصطلاح آن را »سرّ مگو» می گویند.(1) بر همین اساس، پیروان اهل حق مطالب کتاب ها و دفاتر مذهب خود را سرّ مگو می دانند و در واقع، یکی از موارد سرّ مگو در نزد اهل حق همین دفاتر و کتب و محتوای آنها است که تا سالیان اخیر از دیگران مخفی و پوشیده مانده بود.
نعمت الله جیحون آبادی در کتاب شاهنامه حقیقت دو چیز را به عنوان سرّمگو مطرح می کند:
1. اینکه قرآن در اصل 32 جزء بوده است و دو جزء مازاد را پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فاش نکرده و آن دو جزء، اصل دین اهل حق است.
بر او گشت قرآن نزول از اله بدی سی و دو جزء در اصطلاح
که سی جزء آن حجت شرع بود به قانون آیین آن فرع بود
دو جزء دگر اصل دین حق است به اهل حقیقت پس او ناطق است
که سرّمگو بدی آن در اصول بدی ثبت در سینه آن رسول
اصول شریعت بیان کرد او زبان بست دیگر به سرّمگو(2).
2. دومین مسأله اینکه امیرمؤمنان علی(علیه السلام) خدا است.
محمد از آن گشت حاجت قبول که بسپرد سر به زوج بتول
بگفتا علی اوّل و آخر است خداوند در ظاهر و باطن است
جز حیدر نباشد به من کس خدا که دیدم همه اوست در دو سرا
علی گفت با احمد ای نیک رو نکن کشف بر کس تو سرّمگو(3).
احتمالاً یکی از دلایل اینکه اهل حق به طور شفاهی خدایی حضرت علی(علیه السلام) را انکار می کنند ولی در محافل خصوصی به آن اقرار می کنند، بر اساس همین مسأله سرّمگو است.
سرّ مگو علاوه بر اینکه مساله ای اعتقادی در میان اهل حق به شمار می رود، توجیه مناسبی هم برای بزرگان این فرقه از پاسخگویی بوده و هر کجا در مورد مطلبی کم می آورند و جوابی نداشته باشند، از حَربه سِرّمگو می توانند استفاده کنند.
حال سوال این است که اگر این آموزه ها حقیقت دارند و عوامل هدایت و سعادت انسان ها را فراهم می نمایند چرا باید مخفی بمانند؟ اگر سرّ مگویی در کار بوده چگونه به رهبران شما رسیده است؟ اگر کسی غیر از رهبران شما ادعا کند که این سرّ به او نیز رسیده است شما با چه معیاری و از کجا می دانید او دروغ می گوید؟ آیا این سرّ مگو دست آویزی برای حفظ حکمرانی افراد سود جو در این فرقه نیست؟ و ...؟؟؟
پی نوشت:
(1). نامه سرانجام، صفی زاده، صدیق، ص 188.
(2). شاهنامه حقیقت، جیحون آبادی نعمت الله ، جیحون ، ص201.
(3).همان
افزودن نظر جدید